برای هاجره قربانی زنکُشی | ساناز اسکندری

برای هاجره قربانی زنکُشی *:
شعر و نقاشی از: ساناز اسکندری
دهانت را بدوز هاجره
اینجا برهوت زجرکشیدگیست.
غمت را چال کن
زنانگیات را نیز.
ما نطفهی آماس کرده ات را در گلوی تمام شاعران جهان میکاریم.
ما جای تو سیگار میکشیم،
قهوه در دست میچرخانیم
و گپ میزنیم.
ما جای تو سوزن میزنیم و خلق میکنیم.
تو اما؛
فروتنانه بمیر هاجره
و از فساد مغزهایی که جز تنت نمیبینندت فاصله بگیر.
ما از دهان تو سخن میگوییم
و یک عمر از گوشهی تاریک خیال تو
پنجره میگشاییم و
چشم به باکرگی ستمهای کرم خوردهات میدوزیم.
هاجره جان
بامداد که بیاید، خودم آرزوهایت را در باغچهی متوهم پیکرهات میکارم.
آرزو برای زنان در این اوان به کبودی گراییده است.
هاجره جان من واژهها را گم کرده ام.
اما قسم میخورم
همین امشب،
به تماشای تندر پر خار و خسِ گذشته از تنت بنشینم.
قسم میخورم
که حتی از لای شبدرهای به خون کشیدهی بیشانس
تو را بشنوم.
هاجره جان
اینجا کسی کور و کر نیست.
خودشان را با کلاف پشمی کوری و کری پوشانده اند.
هاجره جان
این شمعهای عاریه ای کوفتی
مرثیه ی قدیمی کشتار تو را می خوانند.
تو هزار بار مرده ای
من هزار بار مرده ام
همهی زنان هزاران بار مرده اند
صبح نمیشود این شب
ما همه با تو مرده ایم هاجره جان .
———————————————————
* ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ در سراوان بلوچستان، در شهر گُشت، جنایتی فجیع به وقوع پیوست.همسر هاجره، گَمشاد زهی با همکاری خانواده، هاجره را که باردار بود، شکنجه کرده و سپس به قتل رساند.به گفته ی راویان محلی، ابتدا به او اسید خوراندند و سپس با چاقو بدنش را تکه تکه کردند و در نهایت تکه های تنش را به آتش کشیدند.