مصاحبه با دریا کوجا (derya koca)نماینده‌ی سوسیالیست‌های دانشگاه اودتو (ODTÜ)

10536543_684291804974740_655060600_n

مصاحبه  با دریا کوجا (derya koca)

نماینده‌ی سوسیالیست‌های دانشگاه اودتو (ODTÜ)

به کوششِ مهدی آمیزش

در مورد پیشینه جنبش دانشجویی در ترکیه برای خوانندگان به صورت مختصر توضیح دهید؟ نقطه شروع این جنبش از چه تاریخی بوده است و عموما با چه گفتمانی همراه بوده است؟

  •   جنبش دانشجویی در ترکیه در سال‌های 1960 به اوج خود رسید ، جنبش‌های 1968 در مقابل سرکوب‌های حکومت حزب دموکرات که مقتدر و سرکوبگر بود، در اواخر 1950 با تظاهرات آغاز گردید. از سال 1961 تا سال 1968 به شکل تدریجی  این جنبش‌ها به اوج خود رسیدند، بنابراین (dolayısıyla) سال 1968 دورانی بود که جنبش چپ ترکیه درخشان‌ترین دوران خود را می‌گذراند. در این مقطع زمانی انقلابیونی چون، «دنیز گزمیش»، «ماهیر چایان» و «ابراهیم کایپاک کایا» عرض اندام کردند.

در سال 1971 کودتایی صورت گرفت که انقلابیون به قتل عام‌های بی‌شماری معروض ماندند. قتل عام‌هایی که به نام‌های «قزیل دِرِبه» و «نورحق» مشهور است. تا سال 1977 مبارزات طبقاتی به شکل رادیکال گسترش یافت و موازی با این، جنبش دانشجویی هم به مبارزات خود سرعت بیشتر می‌بخشیدند. شعارها گرچه به شکل «ضد سرمایه‌داری» و «رفرمیست» نباشد هم در دایره ضد امپریالیستی بود. بر ضد آمریکا تظاهرات‌هایی سازماندهی می‌گردید، خصوصا در مقابل اشغال ویتنام. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی، افغانستان را اشغال کرد، متاسفانه در میان جنبش جوانان یک دوگانگی بوجود آمد. شعارهای استقلالیت و آنتی امپریالیستی وجود داشت. اما جنبش جوانان در آن زمان در حالتی نبود که بروکراسی شوروی سابق را درک کند و متاسفانه نمی‌توانست به حیث انقلابی مارکسیستی بر پای خود استوار باشد. فقط جنبش جوانان، حرکت جسورانه‌ای که حاضر بود خود را فدا کند و تا پای شهادت برود. با کودتای 1980 هم هزاران انقلابی سر به نیست، و با شکنجه های گوناگون قتل عام‌ها صورت گرفت. تا این که در سال‌های 1990 تکرارا جنبش‌های دانشجویی آهسته آهسته به میان آمد و اشغال دانشگاه‌ها و بایکوت‌ها صورت گرفت. فقط برای اولین بار و به شکل گسترده جنبش جوانان درماه «ژوئن» سال 2013 با تظاهرات «پارک گزی» در استانبول منفجر شد و  میدان‌ها و خیابان‌ها را عصیان‌گرا اشغال کردند. در ماه ژوئن با سهم‌گیری فعال جوانان، تظاهرات به راه انداخته شد. این تظاهرات بر ضد دکتاتوری حزب عدالت و توسعه سازماندهی گردید.

صف بندی نیروها و جریانات سیاسی در جنبش دانشجویی از گذشته تا کنون چگونه بوده است؟ جریانات چپ و مارکسیستی در چه مقطعی در این جنبش در راس  بوده اند؟  وضعیت این صف بندی در زمان کنونی چگونه است؟

  • جنبش دانشجویی در ترکیه همیشه موازی با چپ بود. همانطور که یاد آور شدم،  پیش از سال های 1970 توام با گفتمان آزادی، ملی‌گرایی، خورده بورژوازی و کمالیستی و … ، نزدیکی سال های 1970 جنبشی می‌بینیم که جوانان در جست و جوی راه‌های جدیدی بوده و بیشتر به طرف جریان‌های «چپ» حرکت می‌کنند.

 در سال های 1970 هدف این جنبش معین می‌شود و همانطوری که بالا هم گفتم در ترکیه فرهنگ استالینیستی خیلی ریشه دار است و پیوند با آن جنبش جوانان نیز نتوانست انقلاب سوسیالیستی را هدف خود قرار بدهد. اما باز هم در خیابان‌ها همیشه رنگ «سرخ» بود و این، در سال‌های 1990 هم چنین بود و سال 2000 هم همینطور. جنبش های سوسیالیستی در ترکیه فعلا خیلی ضعیف است، یعنی رای شان به یک درصد هم نمی رسد. اما هنگامی که در خیابان ها یک جنبش و یا تظاهراتی باشد، سوسیالیست‌ها رهبری این جریان را به دوش می‌گیرند. بخاطر اینکه که تنها چپ ها هستند که می‌توانند خشمی را که در مقابل بی‌عدالتی‌ها در میان خلق جمع شده، به بیرون انعکاس دهند. یعنی تنها سوسیالیست‌ها قابلیت چنین کار جسورانه‌ای را دارند. بنابراین باور و اعتماد خلق نیز به انقلابیون بی‌انتهاست. به طور مثال در تظاهرات ماه ژوئن، گرچه تعداد انقلابیون خیلی کم بود، اما چون در پیشبرد  و سازماندهی تظاهرات نقش رهبری کننده داشتند، چشم حزب عدالت و توسعه را چنان ترساندند که بعد از پایان تظاهرات اولین کاری که کرد دستگیری، سرکوب و زندانی کردن نیروهای چپ بود.

اما در جنبش‌های خیابانی در طول تاریخ طبعن تنها سوسیالیست‌ها نبودند، به طور مثال در سال های 1970 در خیابان‌ها  ملی‌گراها با اسلام‌گراها با در دست داشتن حکومت و پشتی‌بانی از طرف مقامات، با تشکیل جبهه‌ای بر ضد کمونیست‌ها جنایت‌هایی را صورت داده و چپ‌ها را ترور می‌کردند. اما فعلن این گروه‌ها از طرف دولت از هم پاشیده شد و بجای آن مسقیما توسط پلیس می‌خواهند که تظاهرات خیابانی را سرکوب کنند. حرکت های اسلامی نیز در آن زمان‌ها با ملی‌گراها گوشه‌ای در خیابان‌ها بر ضد کمونیست‌ها و انقلابیون درگیر می‌شدند، اما فعلن به اقتدار آمدند. آن‌ها می‌گفتند که در گذشته سرکوب شده‌اند و ظلم دیده‌اند، اما فعلن بر سر قدرت هستند، مظلوم هستند، مقتدر هستند و ظلم روا می‌دارند.

نسبت به این موضوع در تاریخ مان یک مثال خیلی جالب است که، رهبری حرکت 1968 بدون شک دنیز گزمیش بود، که پس از کودتای 1971 با دو رفیق خود اعدام شدند. دنیز گزمیش در آن زمان در دانشگاه استانبول دانشجو بود در آن دانشگاه، اسامی دانشجویان راست‌گرا (فاشیست‌) را به دیوار زده و حق تردد در محوطه دانشگاه را به آنان نمی‌دادند. در میان آن لیست فاشیست‌ها نام «عبدالله گُل»، ریس جمهور فعلی ترکیه نیز موجود بود. مدتی بعد دنیز گزمیش اعدام شد، اما عبدالله گل در آن زمان به حیث یک ضد کمونیست از طرف دولت مورد حمایت قرار گرفت، پناه داده شد، پرورش یافت و امروز به مقام ریاست جمهوری رسانده شد. بنابراین کودتا‌ها آشکارا صورت گرفت.

جنبش دانشجویی چپ در ترکیه چگونه با جنبش کارگری پیوند می‌خورد؟

  •   متاسفانه در ترکیه جنبش جوانان چپ با حرکت‌های کارگری نتوانست مستقیما یک همبستگی ارگانیک داشته باشد. در سال های 1970 مهم‌ترین تاریخ جنبش کارگری نوشته می‌شود، مانند جنبش پانزدهم و شانزدهم ماه ژوئن و تظاهرات و اعتصاب «کَبِل» و بعدها اعتصاب «پاشاباغچه» و گردهمایی «ساراچ خانه» در سال‌های 1960،.

سندیکاهایی مانند «دیسک» تاسیس شد، و این راستای حرکت‌های طبقاتی «میلیتاریست» بود که ثبت تاریخ شد. اما متاسفانه جنبش چپ دانشجویی در آن زمان از  محدوده «خرده‌بورژوازی» و «ملی‌گرایی رمانتیزم» بالاتر نمی‌توانست برود و خود را در مرکز مجادله قرار می‌داد و چنین تفکری نداشتند که رهبری انقلاب کارگری را پیش ببرند. اگر بخواهم مثال زنده‌ای از تاریخ خودمان بدهم باید به این اشاره کنم: مجادله 15 و 16 ماه ژوئن را داریم که دولت برای بستن سندیکا‌های انقلاب کارگری تهدیدهایی کرد و سندیکای دیسک برای مقابله و تظاهرات تصمیم گرفتند. در پانزدهم و شانزدهم ماه ژوئن تظاهرات بزرگی به راه انداخته شد. از شهر «ازمیت» تا «استانبول» کارگران برپا خواستند. در استانبول شهر به وضعیت اضطراری درآمد. کسانی که دستگیر شده بودند با یورش به داخل کلانتری‌ها آزاد می‌گشتند، نیروهای دولتیِ آن دوران از ترس، کشور را ترک کردند.

در آن وضعیت جوانان به تزی تحت عنوان «انقلاب دموکراتیک ملی» دست یافتند و می‌خواستند که کارگران شعارهای آنان (اردو و کارگر دست به دست به سوی ترکیه مستقل) را سر دهند. درحالیکه سمت سلاح اردو به سوی کارگران نشانه رفته بود و جوانان در هیچ جای این جنبش حضور نداشتند، طبقه کارگر تنها با قوت دست خود مقابله می‌کرد. این وضعیت فعلن نیز به شکلی دوام دارد و متاسفانه گفتارهایی است که حرکت‌های سوسیالیستی را تنها در وجود جنبش جوانان می‌بینند. این موضوع همان فرهنگ استالینیستی در داخل خاک ترکیه است. اما طبقه کارگر ترکیه نیز بعد از این که تمام سندیکاها و سازمان‌های انقلابی را در سال 1980 از هم پاشیدند در وضعیت غیر سازماندهی قرار گرفت.

طبقه کارگر ترکیه در حالت بی‌دفاع قرار دارد. تمام حقوقش غصب می‌شود و هیچ نوع حقی باقی نمی‌نماند و در داخل وضع اسفبار فقر قرار دارد، که در شرایط فقر و گرسنگی کار می‌کنند و مجبور می‌شوند که در دو جا به صورت همزمان کار کنند. استثمار بزرگی وجود دارد، با وجودی که حکومت عدالت و توسعه با سیاست لیبرال خود قوی‌ترین عامل این زمینه در ترکیه است، با هیچ جنبش و مقابله‌ای از طرف طبقه کارگر روبرو نشد. البته بعضی مقابله‌ها در بعضی نقاط به صورت پراکنده هست، مانند کسانی که از کار اخراج شده و تلاش برای تاسیس سندیکایی می‌کنند و یا کسانی که مکان کارشان خصوصی شده است در حال اعتراض و مقابله هستند.

من باور دارم تا زمانیکه یک مجادله سراسری کارگری سازماندهی نشود، طول عمر حزب عدالت و توسعه بیشتر خواهد شد، و اگر بر سر رهبری جنبشی مانند تظاهرات ماه ژوئن از کارگران شکل نگیرد، فکر نمی‌کنم نجات از حزب عدالت و توسعه و یا از «آجاندای لیبرالی» تحقق یابد.

آیا شما به عنوان یک فعال چپ، جنبش دانشجویی را پیشگام می دانید؟ و یا معتقید به عنوان یک نیروی محرک و موازی با جنبش کارگری حرکت کند؟

  •  من به عنوان یک سوسیالیست، جنبش دانشجویی را به عنوان نخستین عکس العمل جامعه می‌بینم. اگر در جامعه یک خیزش مخالف، تجمع و یا تظاهرات باشد، می‌بینید که اولین جرقه‌اش توسط جنبش دانشجویی و جوانان صورت می‌گیرد. اما جنبش جوانان در موضعی نیست که اقتدار را پایین بیاورد و یا جهان را تغییر دهد. این کار را تنها جنبش کارگری می‌تواند انجام بدهد. یعنی جنبش جوانان تنها درمحدوده تظاهرات و مخالفت محدود می‌شود که نه می‌تواند انقلاب کند و نه تغییری در سیستم ایجاد کند.

طبعن جنبش جوانان می تواند یک توده گسترده‌ای را به راه بیاندازد، اما همانطور که گفتم، در حدود یک تظاهرات باقی خواهد ماند. بعضی مرزهای طبیعی موجود است که از این مرزها نخواهند توانست که عبور کنند. تنها در حالتی می‌تواند از این مرز را عبور کند که با خیزش و  انقلاب طبقه کارگر همراه باشد. در این میان، و به موازات حرکت کارگری، یک جنبش دانشجویی نیز ضروری است. اما کسانی می‌توانند این عمل را به پایان برسانند، که خود از طبقه کارگر باشند.

در مورد حوادث اخیر دانشگاه اودتو در آنکارا، چگونه شروع شد و نقش جنبش دانشجویی چپ چگونه بود؟ ارزیابی شما چیست؟

  •  من دانشجوی دانشگاه تکنیکی خاورمیانه (اُدتو) هستم و دانشگاه تکنیکی خاورمیانه (اُدتو)، حقیقتا از نگاه صفوف دانشجویی جایگاه مهمی در ترکیه دارد. در دانشگاه استادیومی موجود است که با نوشته ای بزرگ در آن واژه «انقلاب» (Devrim) نوشته شده و این نوشته از سال 1970 برجای مانده است. شاخص ترین افراد انقلابی از این دانشگاه فارغ التحصیل شده‌اند و فرهنگ انقلابی تا به امروز در جریان است.

در سخت ترین و تاریک ترین دوران‌ها نیز در این دانشگاه سوسیالیست‌ها وجود داشته‌اند. بنابراین وقتی سخنی از دانشگاه اُدتو برده شود، اولین چیزی که به ذهن خطور می‌کند، فرهنگ چپ و سوسیالیزم است. خصوصا از دو سال پیش تا به امروز در دانشگاه تکنیکی خاورمیانه (اُدتو) جنبش‌های مهمی صورت گرفته است. اصلن این حرکات جرقه‌هایی بود که خبر از اعتراض و تظاهرات «پارک گزی» استانبول می‌داد.

به طور مثال ورود نخست وزیر «رجب طیب اردوغان» به دانشگاه درحالیکه هزاران پلیس به همراه داشت، از سوی دانشجویان بر علیه ورود آن  تظاهرات صورت گرفت. مقاومت سنگین  بود و تا 6 ساعت دوام یافت. سَر یک دانشجو در حین پرتاب گاز اشک‌آور مورد اصابت قرار گرفت و در حالت کُما به بیمارستان منتقل گردید. موج این حادثه به دیگر دانشگاه‌ها نیز رسید، که ترور پلیس را مورد هدف قرار دادند و بر علیه آن شعار سر می‌دادند. دانشجویان در تلاش بودند که دانشگاه‌های دیگری را نیز اشغال و به تصرف خود در بیاورند. این حوادث بیشتر شد و حزب عدالت و توسعه از این موضوع عصبانی گردید، همانطور که گفتم جنبش جوانان اولین انعکاس خشم توده‌ها را آشکار می سازد. (اُدتو) وقتی که حوادث صورت گرفت در حقیقت می‌خواست همین کار را انجام بدهد. مجددا پنج هزار نفر با پلاکاردهایی تحت عنوان «اُدتو پابرجاست» راهپیمایی کردند.

زمانی که به ماه ژوئن آمدیم با خیزش عظیم جوانان روبرو شدیم. خیابان‌ها مملو از کارگران و دانشجویان جوان بود. از استانبول آغاز و تا تمام نقاط کشور ادامه پیدا کرد. در 80 استان از 81 استان ترکیه راهپیمایی‌ها جریان گرفت و ماه‌ها ادامه پیدا کرد. فروم‌های خلق (تشکلات مردمی) تشکیل شد و اولین مکانی که جرقه این حوادث آشکار شد دانشگاه «اُدتو» بود. بعدها میان دانشگاه اُدتو و «بلدیه» (شهرداری) جدلی بر سر ساخت راهی که از میان دانشگاه می‌گذشت صورت گرفت که با قطع نزدیک به چهارهزار درخت راهی را می‌خواستند بسازند که اصلا هیچ فایده‌ای و یا رفاهی برای جامعه و مردم نداشت و مخالف با قوانین شهرداری و محیط زیست بود.

هدف شان اصلا تلاش «پروپاگاندی» بود که می‌خواستند سابقه حلقه‌های دانشجویان چپ و سوسیالیست آن محدوده را به شکلی خدشه دار کرده و بد جلوه دهند به طوری که «ببینید این افراد با ساخت راه مخالف هستند» و با تمامی کارهایی که ما انجام می‌دهیم مخالف هستند، و به نوعی می‌خواستند نشان بدهند که ما یک مشت «تروریست» بی سر و پا هستیم. فقط ما به مقابله و دفاع از محیط سبز و دانشگاه خود ادامه دادیم. در روز چهارم عید قربان، زمانیکه در دانشگاه کسی حظور نداشت و همه به تعطیلات رفته بودند، با صدها کامیون و هزاران کارگر و پلیس داخل محوطه دانشگاه شدند و چهارهزار درخت را از ریشه قطع کردند.

ریاست دانشگاه هم حتی از این عمل خبری نداشت و در جریان قرار نگرفته بود. آن‌ها به وعده‌های «بروکراتیکی» هم که داده بودند وفا نکردند. با وجودیکه حزب عدالت و توسعه از ماه ژوئن به این طرف با مخالفت‌های شدیدی رو به رو و به یک انفجار بزرگی دچار شده بود. با مقاوت جویان دانشگاه اُدتو این مخالفت برجای ماند و تقریبا بیست بار راهپیمایی صورت گرفت و پلیس با نهایت خشونت به جمع راه‌پیمایی کننده‌گان حمله کرد. بر روی دانشجویان، گلوله‌های پلاستیکی، گاز اشک‌آور و آتش گشودند، مداخله به داخل محوطه دانشگاه کشید و کلاس ها را با گاز اشک‌آور مورد اصابت قرار دادند. داخل خانه‌های مردم گاز اشک‌آور پرتاب شد. یک دانشجو را به قصد کشت، به داخل آتش انداختند، با این همه فرهنگ انقلابی در دانشگاه هیچ‌گاه پایان نیافت و حتی با ترور و خشونت پلیس هم هیچ‌گاه پایان نخواهد یافت. بخاطر این‌که در مقابل دیکتاتوری حزب عدالت و توسعه در میان خلق خشمی در حال منفجر شدن است و این خشم توسط سوسیالیست‌ها در خیابان‌ها با انرژی تمام  بر زبان‌ها رانده می‌شود. دانشگاه اُدتو مکانی است که سوسیالیست‌ها قدرت بسزایی دارند. بخاطر آن با مداخله به اُدتو خواستند که سوسیالیست‌ها را بی اعتبار سازند. فکر کردند که می‌توانند آن‌هارا تضعیف کنند، اما بر این هدف خود نایل نشدند.

بدین جهت می‌توانیم بگوییم، رهبری حرکات خیابانی در اُدتو و به شکل سراسری در ترکیه را  سوسیالیست‌ها عهده دار بودند، اما متاسفانه چپ سوسیالیستی درحال حاضر خیلی ضعیف است و اشتباهاتی که در گذشته انجام داد به شکل یک سان باز هم انجام می‌دهد. در این میان اگر جنبش سوسیالیستی در داخل خود تغییراتی ندهد و راه خود را درست انتخاب نکند و از حالت کنونی خارج نگردد، فکر می‌کنم این حرکات نیز با بن‌بست مواجه خواهد شد. بخاطر این‌که من فکر می‌کنم انقلاب مارکسیستی یگانه چیزی خواهد بود که به کاپیتالیزم امپریالیستی جواب خواهد داد. بدین ترتیب من فکر می کنم که سوسیالیست‌ها نمی‌توانند بدون «تز انقلاب مداوم» به پیروزی جنبش‌های خیابانی خود برسند و غیر از انقلاب مداوم دیگر هیچ آلترناتیوی وجود ندارد که بتوانند به پیروزی نهایی نایل گردند. در این کشور جوان‌ها هیچ زمانی برای بها دادن هراسی نداشتند، اینجا جغرافیای سختی دارد، با وجود این‌که انسان‌ها زخمی و کشته شدند اما باز هم به خیابان‌ها آمدند و اگر این حرکات به پیروزی برسد، آینده بشر نجات خواهد یافت و حرکتی خواهد بود که به تمام سوسیالیزم جهان امیدی خواهد بخشید.

بنابراین بر سر جنبش سوسیالیستی در ترکیه وظایف خطیری می‌افتد و کارهای بزرگی را پیشرو دارند.

با تشکر.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s