توضیح سایت: این مقاله در تاریخ October 22, 2013 نوشته شده است و ما قبلا مقالهی تازهتری از همین نویسنده ترجمه کردیم و در اختیار خوانندهگان قرار دادیم. با توجه به شناخت ضعیفی که نیرویهای سیاسی ایرانی نسبت به تحولات سوریه دارند ما ترجمهی این مقالات را ضروری دانستیم و به خصوص اینکه نویسندهی این مقاله از آنارشیستهای سوری است که کمتر در رسانهها به حضور چنین نیروهایی در سوریه اشارهای شده است و آگاهی از نظرات آنان به نظر میرسد که مفید و جالب توجه باشد.
يكي از عمده نگرانيها در رابطه با خط سير انقلابِ سوريه، پيدايش گروههاي ستيزگر «جهادي» است. خطر افزايش قدرت يك چنين گروههايي مربوط به سوريه و نواحياي است كه نبايد دست كم گرفته شوند. تاكنون كجفهميهاي بسياري در رابطه با ماهيت و نفوذ اين گروهها وجود داشته است. اين مقاله تلاشي است براي شناسايي آنها. تا زماني كه مرزبندي روشني از واقعيتها و توهمات در رابطه با نیروهای در حالت فعالیت در منطقه صورت نگیرد قادر نخواهیم بود به یک استراتژی پایبند باشیم که موضع ما را در رابطه با نیروهای وفادار به انقلاب مشخص میکند.. بدين ترتيب انقلابيون ميتوانند به همبستگياي دست يابند كه شايستگياش را دارند.
ايدهئولوژي القاعده
القاعده يا گروههاي ستيزگر جهادي(1) از يك ديدگاه جهاني برخوردار ميباشند، بدین گونه که رویای برقراری یک خلافت اسلامی در سطح جهانی را در سر می پرورانند، دنیایی که بر پایهی یک تعبیر کوتهبینانه از دین اسلام اداره خواهد شد.این ایدهئولوژی ارتباط نزدیکی با ایدهئولوژی سلفی یا وهابی دارد. سلفیت اصول سیاسی مستبدآنهای است که امروز در عربستان صعودی اجرا میشود. در حالی که سلفیت یک دیدگاه بسیار سرکوبگر و بنیادگرایانه را معرفی میکند و مبنای انگاشتههایش یک تعبیر سطحی از قرآن می باشد، از این نکته نیز نباید غافل باشیم که همهی سلفیها به خشونت به عنوان یک اصل در راهبرد عقایدشان معتقد نیستند و حتا عدهای قائل به وجود یک حکومت دمکراتیک شدهاند. این در حالی است که گروههای جهادی ایدهی دموکراسی را رد میکنند به این بهانه که گزارهای که به آن معتقدند مستقیما از طرف خدا میآید. آنان معتقدند که وظایف دینی حکم میکنند که باید در برابر دشمنان اسلام بایستند و شهادت را در این راه با آغوش باز میپذیرند. جهادیها هر کسی را که در این نظر با آنها هم رای نباشد کافر قلمداد میکنند و از این رو سُنیهای لیبرال و شیعیان را متهم به ارتداد میکنند. یک شاخه از جهادیها که به نام تکفیریان شناخته شدهاند این حق را برای خود قائل میشوند که مرتدها را به قتل برسانند. گروههای وابسته به القاعده شامل شاخهی مصری جهاد اسلامی، شاخهی القاعده در یمن و عربستان صعودی، جند انصارالله در فلسطین، فتح الاسلام در لبنان و القاعده در مغرب اسلامی در الجزیره و مراکش میباشد.(2) این گروهها از محبوبیت چندانی در این نواحی برخوردار نمیباشند و این عدم مقبولیت اجتماعی تا حدودی به دلیل ترور غیرنظامیها در کشورهایی که در آنها فعالیت دارند و تحمیل کردن عقاید و تعبیراتی از اسلام میباشد که اکثر افراد جامعه با آن بیگآنهاند.
اسلام سیاسی متداول
ذکر این نکته حائز اهمیت است که گروهای جهادی را با اسلام سیاسی متداول همچون اخوان المسلمین یکی نگیریم. با وجود اینکه اخوانالمسلمین واپسگرا و محافظهکار هستند اما در شمال آفریقا و خاورمیانه از مقبولیت اجتماعی برخوردار است و در کشورهایی نظیر فلسطین، تونس و مصر از طریق انتخابات بر سر کار آمدهاند. اخوانالمسلمین به عنوان واکنشی مستقیم در برابر امپریالیسم غربی، زمانی که دنیای اسلام حیاتی دوباره گرفت، رشد و نمو کرد. آنان تلاش میکنند که قوانین اسلام را در بطن جامعهی اسلامی برپا کنند. اخوانالمسلمین به اتحاد جوامع مسلمان معتقد است و تلاش میکند جامعه اسلام به دوران خلافت، که توسط آتاتورک در سال 1924 برانداخته شد، بازگردند. آنها مدعیاند که اسلام سیاسی با برقراری یک نظام دموکراتیک، مدرن و چند حزبی سازگار است نظامی که به حقوق انسآنها از جمله حقوق اقلیتهای مذهبی احترام میگذارد.(3) برقراری عدالت اجتماعی و کاهش فاصلهی طبقاتی از اهداف مهم اخوانالمسلمین بوده است و بر این مبنا شبکهی گستردهای از خدمات اجتماعی ایجاد نمودهاند که حمایت گستردهی طبقهی فقیر شهری و روستایی را در پی داشته است.(۴) اگرچه اخوان المسلمین به صورت رسمی اعمال خشونت را رد میکند اما بعضا برای رسیدن به اهدافش به خشونت نیز دست زده است.(5)
تجربه كشورهايي كه توسط اخوانالمسلمين اداره ميشده است نشان ميدهد كه شكاف گستردهاي بين سخن آنها و واقعيت وجود دارد. هرجا كه آنها قدرت را در دست گرفتند، رژيم هاي بسيار خودكامه و سركوبگري ايجاد شده است. با اين وجود اخوانالمسلمين به عنوان يك سازمان تروريستي جابرانه، با چشم پوشي از حمايتي كه سازمان از طرف طيف وسيعي از جمعيت مذهبي محافظهكار و سنتي دارد، قابل مقايسه با القاعده نيست. بنابراين استراتژي برخورد و مخالفت با اخوانالمسلمين اساسا بايد متفاوت از رويكرد ما با گروههاي شبه نظامي جهادي باشد. تجربهی کشورهایی که اخوانالمسلمین در آنها قدرت را در دست داشته است نشان میدهد که وعدههای دمکراتیکاش را به مرحلهی عمل نرسانده است. برعکس هرجا قدرت را در دست گرفتهاند به نظامی خودکامه و واپسگرا بدل گشتهاند. با وجود همهی این کاستیها و معایب، نباید مقبولیت اجتماعی سازمان اخوانالمسلمین را در بین قشر محافظهکار مسلمانان فراموش کرد و آنان را هم ردیف سازمانهای تروریستی نظیر القاعده قرار دهیم. در نتیجه سیاستی که برای مقابله با اخوانالمسلمین اخذ میکنیم باید اساسا با روش مقابله با گروههای تروریستی جهادی متفاوت باشد. اخوانالمسلمین نقش برجستهای در ائتلاف ملی سوریه ایفا میکند. این ائتلاف بدنهی اصلی اپوزیسیون را تشکیل میدهد که خارج از مرزهای سوریه فعالیت میکند و از طرف کشورهای غربی، کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه حمایت میشود و تحت نفوذ آنها قرار دارد. گروههای چپ و سکولار که بخش عمدهی آنها را احزاب کُرد و مسیحی تشکیل میدهد همراه با ارتش آزاد سوریه و نیروهای مستقل مردمی در این ائتلاف شرکت دارند.(6)
بین دو سویهی متضاد جهادیها و میانهروها طیف وسیعی از سلفیها وجود دارند که به قوانین سختگیرانهی اسلامی معتقدند و برخی از آنها به خشونت نیز روی میآورند. حزب النور در مصر، جهاد اسلامی و الجیش در فلسطین و انصارالاسلام و احرارالشام در سوریه از جمله این گروهها میباشند. هرچند عمدهی مردم منطقه مسلمان میباشند، اما مانند گروههای خودجوش مردمی در سوریه درصد زیادی نیز سکولار هستند. جریانهای سوسیالیستی و آنارشیستی نیز در بین مسلمانان وجود دارد که ریشهی آنها بر می گردد به قرن نهم.(7)
گروههاي القاعده در سوريه
جبهه النصرا که به JAN معروف است و همچنین گروه » حکومت اسلامی عراق و شام»(ISIS) از گروههای وابسته به القاعده میباشند که در حال حاضر در برابر رژیم بشار اسد میجنگند. شکلگیری این گروهها بر میگردد به دوران اشغال عراق توسط آمریکا زمانی که مستقیما از طرف بشار اسد حمایت میشدند. این نکته را باید مد نظر داشته باشیم که با وجود اینکه افغانستان اولین جایی بود که القاعده در آن به وجود آمد و مستقیما از طرف سازمان سیا برای جنگ با شوروی در دهههای 70 و 80 میلادی حمایت میشد، اما امروزه به یک نیروی ضد امپریالیستی و ضد صهوینیستی بدل شده که با تمام اشکال نفوذ غرب در منطقه مبارزه میکنند.
تعدادی زیادی از اعضای JAN سوریهایی هستند که از عراق باز گشتند و برخی نیز خارجیهایی هستند که همزمان با شورش به صف مبارزات پیوستند. ابوبکرالبغدادی، رهبر شاخه القاعده در عراق اذعان کرد که JAN شاخهی این سازمان در سوریه میباشد. ابومحمد الگلانی رهبر گروه جهادی JAN این ادعا را در حالی رد میکند که خود را همزمان هم پیمان با آرمانهای القاعده می داند. ISIS بخشی از شبکهی القاعده میباشد که اکثر نیروهای وفادار آنرا رزمندگان غیر بومی تشکیل میدهند. در حالی که آمار رسمی از تعداد اعضای JAN و ISIS وجود ندارد اما شمار اعضای آن چیزی در حدود ده هزار نفر تخمین زده شده که این رقم کمتر از ده درصد کل نیروهای فعال در سوریه را تشکیل میدهد. هردو در پی سرنگونی بشار اسد و برقراری خلافت اسلامی و احکام سختگیرانهی اسلامی میباشند. همچنین در مخالفتشان با دخالت غرب و دشمنی با اسراییل و آمریکا هم پیمانند.
JAN و ISIS نسبت به تعداد اعضای اندکی که دارد از توان نظامی بالایی برخوردار است. این توان عمدتا به دلیل تجربهی جنگیدن در عراق کسب شده است. همچنین حمایت همه جانبهی کشورهای حاشیهی خلیج فارس بهخصوص عربستان که قصد دارد با ناآرام کردن اوضاع داخلی سوریه و ایجاد تنش بین قومیتهای مختلف از یک انقلابِ مردمی جلوگیری کند، به بیان دیگر عربستان میکوشد با استفاده از این گروهها انقلاب را به نفع خودش قبضه کند. در مقابل توانِ نظامیِ بقیهی گروهها به تسلیحات سبک و غنایمی که از ارتش سوریه به دست آوردهاند محدود میشود. JANو ISIS در شمال سوریه نزدیک مرز سوریه در شهرهای الپو و ایدیلیب و از سمت شرق چسبیده به مرز عراق در شهر دیر الزور مستقر هستند. این گروهها شروع به ساخت امیرنشینهای اسلامی در این مناطق نمودهاند و قوانین سفت و سخت اسلامی برقرار ساختهاند و همچنین حقوق زنان و اقلیتها را محدود نمودهاند.
هردوی این گروهها مسئول بسیاری از حملات علیه غیر نظامیها و بمبگذاریهای انتحاری و بازداشت فعالان سیاسی و قتل و شکنجهی سربازان سوری بودهاند. از جمله اقدامات شنیع این گروهها راندن بیش از بیست هزار نفر شهروند کُرد به خاک عراق در ماه آگوست میباشد. افراط گرایی و خشونت این گروهها به سرعت در حال افزایش است و نگرانی بسیاری را بر انگیخته است. البته نباید از این واقعیت چشم بپوشیم که ارتش سوریه مسئول قتل بیش از 120 هزار نفر و زندانی و شکنجهی بسیاری دیگر در دو سال و نیم اخیر بوده است.(9)
ادامهی حضور این نیروها در سوریه میتواند به آشفتهگی و خشونت در منطقه تا سالها ادامه دهد. علاوه بر این تواناییِ آنها در همراه کردن اذهان عمومی به طور نادرستی تخمین زده شده است. بعد از ده سال حضور در عراق و ایجاد نابسامانی و قتل هزاران غیر نظامی باز هم نتوانستند مردم را با خود همراه کنند و در ایجاد یک حکومت اسلامی ناکام ماندند. یکی از شورشیان حاضر در یکی از تیپهای نظامی در سالامایه میگوید: «القاعده انگیزهی مهمی برای اتحاد مردم سوریه بعد از انقلاب خواهد بود چرا که هیچ یک از مردم سوریه حضور آنها را در کشورشان بر نمیتابند. کسی از این افراد خوشش نمیآید و بعد از پیروزی انقلاب نیروهایی برای بیرون راندن آنها تشکیل خواهد شد». (10)
رابطهی گروههای جهادی با ارتش آزاد سوریه
ارتش آزاد سوریه عمدهترین و مهمترین بدنهی اپوزيسیون را تشکیل میدهد. رهبری آنرا افرادی بر عهده دارند که با SNC در ارتباط می باشند. فرماندهان و سربازان این ارتش کسانی هستند که از رژیم و دیگر نیروهای مردمی جدا شدهاند. ارتش آزاد در صدد است که رژیم بشار اسد را سرنگون کرده و یک نظام دموکراتیک و پلورالیستی بر قرار نماید. این ارتش از چندین گُردان متفاوت تشکیل شده است. رهبر ارتش آزاد اذعان کرده که به برقراری یک نظام سکولار متعهد است. با این وجود گُردانهای اسلامگرا که با اخوانالمسلمین در ارتباط است، و همچنین گروههای کُرد و مسیحی و علوی نیز از زیر شاخههای ارتش آزاد هستند.
در حالی که گزارشهایی مبنی بر زیر پا گذاشتن حقوق مردم توسط عوامل ارتش منتشر شده است، اما این تعدیها اتفاقی بوده و نمیتوان آنها را برنامهای جدی در حمله به غیر نظامیها و محلههای مسکونی دانست. سازمان دیدبان حقوق بشر اعلام کرده است كه خساراتی که توسط نیروهای شورشی وارد شده است زیر نظر مستقیم رهبران آن نبوده است.(11) این اتفاقات با محکومیت قاطع رهبران ارتش روبرو شده است و دستور مجازات و دستگیری خاطیان را متعاقبا صادر کردهاند، کاری که بشار اسد هیچ گاه انجام نداده است.(12) ارتش آزاد سوریه پایگاه مردمی قوی دارد و بین مردم عادی از محبوبیت والایی برخوردار است و حافظ حقوق مردم در برابر رژیم اسد شناخته می شود.(13)
JAN و ISIS مستقل از ارتش آزاد فعالیت می نمایند و اهداف خود را دنبال میکنند. اما به دلیل تجهیزات نظامی پیشرفتهای که دارند و همچنین در مقابل ارتش اسد موفقیتهایی را کسب کرده اند، برخی گردان های ارتش آزاد با آنان همکاری میکنند. اما عمدهی گُردانهای ارتش آزاد از همکاری با آنها امتناع میکنند و کارهای تروریستی و غیر انساسی آنها را محکوم مینمایند.(14) درگیریهای شدیدی بین این گروهها رخ داده است که آخرین نمونهی آن در بوستان القصر به وقوع پیوست. بعضا دیده شده که که نیروهای القاعده سربازان ارتش آزاد را از یک منطقه راندهاند و رهبران آن را به قتل رساندهاند. (15) نیروهای القاعده حاضر در برخی از مناطق از جنگیدن با سربازان اسد سر باز میزنند و بیشتر در پی افزایش نفوذ در مناطق تحت کنترل خود هستند.(16)این اقدام به روشنی ثابت میکند که القاعده برای تثبیت موقعیت خود و پیشبرد اهداف افراطی میکوشد و از هدف اصلی انقلاب منحرف شده است.
برخی دیگر از گُردانهای سکولار و اسلامی که به صف جنگ پیوستهاند، مستقل از ارتش آزاد و مخالف رهبران آن هستند.(17) یکی از مهمترین این ائتلافها، ائتلاف اسلامي سوری میباشد که اعضای آن را عمدتا سلفیها تشکیل میدهند. آنها نیز به دنبال برقراری حکومت اسلامی در سوریه میباشند با این تفاوت که اعضای آن ملیگراهايی هستند که متعلق القاعده نیستند و با خلافت جهانی که القاعده تبلیغ میکند مخالفند.(18) این ائتلاف، دمکراسی غربی را رد میکند.(19)
استراتژی دولت سوریه در رابطه با گروههای تروریستیِ جهادی
هنگامی که اعتراضات مردمی علیه دولت بشار اسد شروع شد، این رژیم به این بهانه که معترضین وابسته به گروههای تروریستی هستند اقدام به قلع و قمع معترضین کرد. این اقدامی برای از اعتبار انداختن خواستههای مردم در جهت آزادی و عدالت اجتماعی و بهانهای برای سرکوب وحشیانهی اعتراضات بود. شبه نظامیهای شهیبا (Shabiha) که متعلق به علویها بودند دستور بازداشت و شلیک به معترضین را مستقیما از طرف رژیم دریافت کردند. این اقدام به تنشهای فرقهای دامن زد. این در حالی بود که اقلیتهای علوی، کُرد و مسیحی جزء بدنهی اصلی اپوزیسیون بودند. تنها در پنج ماه اول در حالی که تظاهرات هنوز به اعتراضات خیابانی محدود میشد صدها نفر به قتل رسیدند.(20) شمار بسیاری زندانی و شکنجه شدند. بشار اسد تعداد زیادی از زندانیهای جهادی را آزاد کرد.(21) رژیم اسد قراردادی به ارزش یک و نیم ميلیون دلار ماهیانه با گروه تروریستی جبهه النصار بست که از لوله های نفت در بانیان و لاتاکیا محافظت کنند.(22) ارتش سوریه به جای حمله به پایگاههای القاعده، درا و حمس و مناطق تحت کنترل نیروهای سکولار و ارتش آزاد را بمباران میکرد. این کار رژیم باعث میشد که القاعده و گروههای وابسته به آن انقلاب را قبضه نموده که نتیجهی آن تثبیت رژیم و شکست انقلاب خواهد بود.
مخالفت با ستیزهجویان جهادي در سوریه
هدف این مقاله پرداختن به گروهای نظامی در سوریه است اما نباید از این نکته چشم پوشید که گروههای مردمی که وابسته به هیچ ایدهئولوژی نیستند و تنها برای آزادی میجنگند همچنان با قدرت به جنگ با ارتش اسد و گروههای تروریستی اسلامی میجنگد.(24) کمیته هماهنگی محلی که متعلق به مردم میباشد انتقادهای تندی به سازمانهای تروریستی وارد کرده است و اعلام میکند که این کمیته به دنبال برقراری یک نظام دمکراتیک و پلورالیستی میباشد که به حقوق همهی شهروندان بدون توجه به عقیده و مذهب آنها احترام میگذارد. گروههای جهادی که کنترل برخی مناطق را در دست دارند مورد انتقاد مردم قرار گرفتهاند. برای مثال شهر الرقا که اولین شهری بود که از کنترل ارتش سوریه خارج شد و تحت کنترل القاعده در آمد. در این شهر فعالان سیاسی پرچم سیاه رنگ القاعده را به زیر کشیدند و پرچم نیروهای انقلابی را به اهتزاز در آوردند.ISIS در ماه رمضان مردم را مجبور به روزه داری میکرد و شهروندان زیادی را در این ماه بازداشت کرد. مردم در اعتراض به دادگاههای اسلامی ISIS تظاهرات کردند و خواستار خروج آنها از این شهر شدند.(25) همچنین در شهرهای ایدیلیب و آلپو مردم در اعتراض به قوانین ضد انسانی گروههای القاعده و جهادی تظاهرات کردند.(26) هم زمان با شکلگیری تنشهای فرقهای، مردم اقوام مختلف یکدیگر را به اتحاد فرا خواندند.(27) در تظاهراتی که در اول ماه آگوست برگزار شد اقوام عرب و کرُد به خشونتهای القاعده نسبت به کُردهای سوریه اعتراض کردند.(28)
سازمانهای مردمی مانند Nabd برای گسترش همکاری بین اقوام و ایجاد اتحاد فعالیت میکنند.(29) همچنین سازمان مردمی روزهای آزادی که شامل طیف وسیعی از گروههای مختلف میباشد تلاش میکند که روحیهی همکاری بین اقوام مختلف را تقویت نموده و به تنشهای فرقهای پایان دهد.(30) در روزهای اخیر کمپینی به نام Goodbye Da3esh شکل گرفته است که تلاش میکند با بازداشتهای گسترده مردم بهخصوص فعالان سیاسی توسط ISIS مقابله کند.(31)
این اقدامات به حمایت و برجستهتر شدن هر چه بیشتر احتیاج دارند. راه رهایی مردم سوریه انتخاب سادهلوحانه بین رژیم فاشیستی بشار اسد و القاعده نیست. همچنان که انقلابیون دهه سی در اسپانیا در جبهه علیه نیروهای فاشیست و کمونیست میجنگیدند.
مردم سوریه نیز باید هم زمان در دو جبهه علیه بشار اسد و القاعده به مبارزه ادامه دهند. در حالی که نفوذ جهادیستها در منطقه روز به روز در حال افزایش است, روشن است که اگر مبارزهی مردمی به نتیجهای نرسد نفوذ و قدرت این گروهها افزایش پیدا خواهد کرد. همچنین راه حل این بحران طرفداری از رژیمی نیست که در وهلهی اول مسئول اصلی این بحرانها می باشد. تنها با همبستگی و همکاری با مخالفان واقعی این رژیم است که صدای اعتراض مردم خفه نخواهد شد و انقلاب مردمی به پیروزی خواهد رسید.
پینوشت ها:
1 I emphasis the word militant because the concept of Jihad is often misunderstood. Jihad is a religious duty for Muslims and means “struggle”. This can be interpreted as a struggle against oppression or the internal struggles of ones own personal life. In the contemporary use Jihad(i) refers to those who find it a religious obligation to defend Muslim land against the Kafir (non believer).
4 For an excellent introduction to the Islamic revival (from an Arab feminist perspective) see: Leila Ahmed, A Quiet Revolution: The Veil’s Resurgence, from the Middle East to America, (2011)
13 This is evident in chants of support for the FSA seen at weekly protests across Syria and also based on my own discussion with Syrian refugees in camps across Lebanon and Jordan.
Getting the right tools and information is vital to internet
marketing. Everything depends on the location of their customers
websites on this page of results. Consequently you must make certain, that a visitor who reads only your headlines understands specifically what he will get
out of your product.
Getting the right tools and information is vital to internet
marketing. Everything depends on the location of their customers
websites on this page of results. Consequently you must make certain, that a visitor who reads only your headlines understands specifically what he will get
out of your product.