جنبشِ زنانِ کمونیست (26-1921)

جنبشِ زنانِ کمونیست (26-1921) 

جان ریدل   برگردان: ن.زارعی

وقتی روز جهانیِ زن را جشن می‌گیریم، معمولا به مبدا آن در مبارزاتِ کارگرانِ آمریکا در اوایلِ قرنِ گذشته ارجاع می‌دهیم. حال آن‌که کمتر ذکر شده که در دهه‌ی 1920 چگونه به‌وسیله‌ی جنبشِ زنانِ کمونیست راه اندازی شد و محبوبیت یافت. علی‌رغم این‌که این جنبش به خودیِ خود، مانندِ بسیاری از رهبرانِ مرکزیِ آن، به فراموشی سپرده شده است.  

20100119105542Zetkin_luxemburg1910

ساختار و عمل‌کَرد

جنبشِ زنانِ کمونیست با گردهماییِ زنانِ کمونیست در 1921 با انتخابِ رهبری، دبیرخانه‌ی بین‌المللیِ زنان، برای گزارش به هیاتِ اجراییِ انترناسیونالِ کمونیست یا کمینترن، بنیان‌گذاری شد. هم‌چنین شکل‌گیریِ کمیسیون‌های زنان در احزابِ ملی آغاز شد، که هماهنگ با کارِ بدنِ زنان، کنفرانس‌های جهانیِ دوره‌ایِ (پریودیک) زنانِ کمونیست نام گرفت.

دبیرخانه نشریه‌ای ماهانه منتشر کرد و نیز انتشاراتِ ملی و محلیِ زنانِ کمونیست راه‌اندازی شد. هم‌چنین قطع‌نامه‌ای به کنگره‌ی جهانیِ کمینترن آورد.  

این، سطحِ حداقلیِ طرح بود. زنان در آن هنگام تنها در آغازِ ورود به فعالیت‌هایِ مدنی و سیاسی بودند. در سال‌های  قبل از 1914 جهانی‌شدنِ سوسیالیسم، به گفته‌ی کلارا زتکین ، با تعداد ِکمِ فعالانِ زن » به عنوانِ شکلی از کمکِ خانه‌گی» رفتار می‌شد. [1]

زتکین در 1921 نوشت که حتا در کمینترن، «رهبران، اغلب اهمیتِ جنبشِ زنانِ کمونیست را دستِ کم گرفتند»، «چرا که آن‌را فقط مشغله‌ی زنان می‌بینند» [2]. در هر کدام از کنگره‌های جهانیِ کمینترن در 1920، 1921 و 1922، زنان با مشکلِ گرفتنِ وقت برای ارائه و بحث در مورد گزارش‌شان مواجه شدند. [3]

اما در کل، علی‌رغمِ آن‌چه که زتکین » مخالفتِ باز یا پنهان» نامید[4] ، در واقع ساختارهای حزبی برایِ کارِ زنان، در بیش‌ترِ کشورهای اروپایی که کمونیست‌ها می‌توانستند فعالیتِ قانونی کنند، تاسیس شده بود. زنانِ پیشرو در این کار، شاید تواناترین و انعطاف‌پذیرترین تیمِ رهبری محصول کمینترن بودند. در کنارِ زتکین، قابلِ احترام‌ترین رهبرِ کمونیستِ غیرِ روسی، هرتا استورم و برتا براونتال  از آلمان، مارتا بیگوت و لوسیا کلیارد از فرانسه، هنریت رونالد-هولست از هلند، دورا مونتفیوره از بریتانیا، هانا مالم و اینو کوزینه از فنلاند، ادا تننبوم از لهستان، وارزنیکا کاسپرووا و کلادیا نیکولوا از روسیه، در کنارِ دیگران کار کردند.[5]

نشریه‌ی آنان، «انترناسیونالِ زنانِ کمونیست«، یک ابزارِ توانمندِ آموزشی بود، که در طولِ 5 سالِ موجودیت‌اش 1300 صفحه چاپ کرد. نوشته‌ها با ‌ذوق و اغلب شاعرانه‌اند، مانندِ تصویرِ زیر از کارگران در اروپایِ ویران شده از جنگ:

آنان‌که محصولات را درو می‌کنند و نان می‌پزند، خود گرسنه‌اند.

آنان‌که می‌بافند و می‌دوزند، خود لباسی برای تن‌شان ندارند.

آنان‌که بنیانِ فرهنگ‌های غنیِ بر جای مانده را ایجاد می‌کنند، خود از دانش و زیبایی محروم‌اند.[6]

نشریه، به ویرایشِ زتکین، تفکراتِ استوارترین مدافعانِ سیاستِ جبهه‌ی متحدِ انترناسیونال را ترویج کرد. کارِ انترناسیونالِ زنان بر دو کمپینِ جهانی متمرکز شد: ساختنِ روزِ جهانیِ زنان و پشتیبانیِ کمک‌های جهانیِ کارگران برایِ شوروی، با تاکید بر اختصاصِ کمک‌ها به زنانِ شوروی. در زمستان و بهارِ 23-1922، دبیرخانه‌ی زنان در برلین مبارزات علیه تورم، خطرِ جنگ، آموزش و پرورش، قوانینِ ضدِ سقطِ جنین و فاشیسم را با کارِ مستقیم با کمیسیون‌های زنانِ احزابِ کمینترن رهبری کرد. [7]

جنبش یا کمیته‌ی فرعی؟

با این وجود ماهیت جنبشِ زنانِ کمونیست به سختی قابلِ تفکیک بود. آیا جنبشی از آنِ زنان بود؟ یا مجموعه‌ای از کمیته‌های در حالِ انجامِ وظایفِ حزبی؟

کلارا زتکین وظیفه‌ی اصلیِ آن‌را، پیروزیِ توده‌ها- به ویژه توده‌های زنان- در مواجهه با قدرت‌نماییِ محتملِ سرمایه‌داری فرموله کرد. در این‌جا او خطِ عمومی‌ای که چند ماهِ بعد، پس از مباحثِ پرکشمکش به وسیله‌ی کنگره‌ی جهانیِ کمینترن به تصویب رسید را پیش‌بینی می‌کرد.

رهبرانِ زنان دیدند که بدونِ کمیسیون‌های ویژه‌ی ترتیب داده شده برایِ این وظیفه، این کار انجام شدنی نیست. در عینِ حال زتکین به نکته‌ی ویژه‌ی دیگری اشاره کرد، شرایطِ اجتماعیِ زنان «روان‌شناسیِ ویژه‌ی زنان» را به‌وجود می‌آورد،  طوری که خودِ زنان «سریع‌ترین، موشکاف‌ترین، و موثرترین در شناختِ مسائلِ کلیدی در زنده‌گیِ زنانِ کارگر» هستند.[9]

در متنِ دیگری، زتکین نوشت که توده‌های زنان، هم‌اکنون «آرزوها، افق‌ها، انگیزه‌ها و نیازهای جدیدی را که تا پیش از این پنهان بود» کسب کرده‌اند. [10]

کمونیست‌های این دوره از اصطلاحِ «ستم بر زنان» استفاده نکردند، با وجودِ این در تفکرات و عملکردشان وجود دارد.

ائتلاف‌های وسیع در عمل برایِ نفوذ در توده‌ها، علی‌رغمِ ضرورت، کافی نبود. هدف آوردنِ زنان به احزاب و تربیتِ آن‌ها به عنوانِ کادر و رهبر بود. در بیشترِ حزب‌ها این پروژه‌ی جدیدی در مقابله با فشارهای شووینیستی برایِ جدا کردنِ زنان از جنبشِ انقلابی بود.

در 1925، زمانی‌که انترناسیونالِ زنان در کمینترن تحتِ فشارهای بروکراتیک بود، زتکین این مفاهیم را در قالبِ مباحثاتِ پنج سال قبلِ خود با لنین، بازگو کرد. او دیدگاهِ مشهورِ لنین را نقل کرد: «ما باید به تمامِ معنا یک جنبشِ بین‌المللیِ قدرت‌مندِ زنان داشته‌باشیم، بر پایه‌های شفافِ تئوریک». بعدها لنین در مباحث‌اَش افزود: «ما سازمانِ مجزایِ زنانِ کمونیست نمی‌خواهیم! زنی که یک کمونیست است به عنوانِ یک عضو به حزب تعلق دارد»، با «حقوق و وظایفِ مشابه». اما حزب به سازمانِ ویژه‌ «با هدفِ مشخصِ محرکِ توده‌های وسیعِ زنان» نیز نیاز دارد. [11]

کمیسیون به رویِ تمامِ اعضایِ حزب باز بود و مردان برای پیوستن مورد تشویق قرار گرفتند. در واقع، مردان عموما عقب ایستادند، اما روی اولویت‌ها اعمال فشار کردند. برایِ مثال، زتکین به‌شدت در پاسخ استدلال کرد که لنین به زتکین گفته است در جلسات با زنانِ کارگر، کمونیست‌ها نباید بگذارند «مشکلاتِ رابطه‌ی جنسی و ازدواج در صدر بیاید» [12] و مطمئنا، علی‌رغمِ دستورِ رسمی، چنین جلساتی فرصت را برای آن‌چه که در دوره‌های بعد «بالا بردنِ سطحِ آگاهی» خوانده شد آماده کرد.

تعدادِ زیادی از زنان انتخاب شدند. نسبتِ زنان در اعضای احزاب از بیش‌ترین سطحِ بیست درصدی در چکسلواکی و نروژ تا کم‌ترین سطحِ دو درصدیِ در فرانسه و ایتالیا متغیر بود. در آلمان و روسیه، به مرور در دهه‌ی 1920 به ترتیب تا 17% و 14% افزایش پیدا کرد.[13]  ارقامِ بزرگی بود: بیش از 100000 زن عضو انترناسیونالِ کمونیست بودند.

برنامه برای آزادی

این زنان برنامه‌ای را «برایِ تامینِ حقوقِ اجتماعیِ کامل و بدونِ محدودیتِ همه‌ی زنان… به گونه‌ای که بتوانند از هر جنبه‌ای شخصیتِ کاملِ انسانی‌شان را توسعه دهند»[14] پیش بردند.

برنامه‌ی کمینترن برایِ رهاییِ زنان شاملِ «برابریِ کاملِ حقوقی در قانون و عمل»، ادغامِ زنان در زنده‌گیِ سیاسی، حقِ آموزش و مراقبت‌های پزشکیِ رایگان، اقداماتِ اجتماعی برایِ تسهیلِ کارِ خانه و مراقبت از کودکان و اقدامات برای دور شدن از «استانداردِ دوگانه‌ی روابطِ جنسی برای مردان و زنان» بود.[15]

با توجه به عمقِ انقیادِ زنان در آن زمان، این ممکن است یک اتوپیایِ ناب به نظر رسد. با وجودِ این، زنانِ کمونیست به دستاوردهای چشم‌گیرِ زنان در شوروی اقتدا کردند، جایی‌که زنان تا پیش از انقلاب برده‌های قانونیِ شوهران و پدران‌ِشان بودند. مجموعه‌ی این دستاوردها و محدودیت‌های‌شان را به بحثی جداگانه وا‌ می‌گذاریم.

بدنِ ما متعلق به ماست

مانیفستِ کمونیست برایِ رهاییِ زنان به حقوقِ بارداری برایِ زنان اشاره‌ی کامل داشت. با این‌همه، زنانِ کمونیست برای این مساله مبارزه‌ی موفقیت‌آمیزی کردند.

زنانِ کمونیست در آن دوره بچه‌آوردن را یک وظیفه‌ی اجتماعی می‌نگریستند و به دنبالِ کمک به «زنانِ فقیری که مایل‌اند مادر شدن را به عنوانِ بالاترین لذت» تجربه کنند بودند. زمانی‌که کنترلِ موالید توسطِ عده‌ی زیادی به عنوانِ ابزاری برای کنترلِ جمعیت و اصلاحِ نژادی حمایت می‌شد، آن‌ها در برابرِ عتاب‌کردن به زنان برایِ داشتنِ بچه‌های کم یا زیاد مقاومت کردند. سقطِ جنین را به عنوان یک نشانه‌ی فسادِ اجتماعی در ارتباط با فقر و انقیادِ زنان در نظر می‌گرفتند. اما قوانینِ ضدِ سقطِ جنینِ تصویب شده، زنانِ بی‌گناه را وحشیانه موردِ مجازات قرار می‌داد. زنانِ کمونیست تلفاتِ وحشیانه‌ی ناشی از سقطِ جنین‌های غیرِقانونی را محکوم کردند و خواستارِ لغوِ تمامیِ قوانینِ ضدِ سقطِ جنین شدند.[16]

در آلمان، زنانِ کمونیست کمپینِ گسترده‌ای را با شعارِ «بدنِ شما به شما تعلق دارد»  علیه قوانینِ سقطِ جنین رهبری کردند. [17]

خشونت علیه زنان به ندرت در ادبیاتِ زنانِ کمونیست آمده است. با وجودِ این‌که، آن‌ها به اقداماتِ شوروی برایِ تضمینِ آزادیِ خواستِ زنان برایِ ازدواج و طلاق و کارِ خارج از خانه به عنوانِ اولین گام‌ها برای رهاییِ زنان از خشونت و روابطِ سرکوب‌گرانه، اشاره کردند.

با این حال، جایِ مبحثِ تجاوز و اذیت و آزارِ جنسی در این ادبیات خالی است.

زنانِ کمونیست مخالفِ مجازات و اذیت و آزار زنانِ تن‌فروش بودند. آن‌ها طرف‌دارِ از بین بردنِ عللِ اقتصادیِ تجارتِ جنسی از طریقِ مسکن برای زنانِ بی‌کار، آموزشِ حرفه‌ای و اشتغال بودند.[18]

جبهه‌ی متحد

جنبشِ زنانِ کمونیست متذکر شد که هدفِ «مطالباتِ جنبشِ بورژواییِ زنان»، «اصلاحِ نظمِ سرمایه‌داری به نفعِ همسران و دخترانِ طبقات دارا» است. با این وجود، تاکید کرد که رادیکالیزه شدن در میانِ زنان به تمامِ لایه‌های اجتماعی رسیده است.

زتکین در چهاراُمین کنگره کمینترن عنوان کرد: «کارمندانِ زن، به خصوص روشن‌فکران … سرسام آور در حالِ رشداَند … زنانِ خانه‌دارِ بیشتر و بیشتری، شاملِ زنانِ خانه‌دارِ بورژوا، در حالِ بیداری‌اند… ما باید از این طغیانِ اجتماعی استفاده کنیم».[19]

یک سال پیش از آن، زتکین در کنگره‌ی جهانیِ پیشین توضیح داد که «مادامی که قوانینِ سرمایه‌داری باشند، جنسِ قوی‌تر جنسِ ضعیف‌تر را تهدید به محرومیت از معیشت و ابزارِ زنده‌گی می کند» او تاکید کرد که زنانِ بورژوا می‌توانند به جدال در منازعات کمک کنند؛ مادامی که ناآرامی و آشوب واردِ اردوگاهِ بورژوازی شده‌است. [20]

در این راستا ارزیابیِ تجمعاتِ غیرِ پرولتریِ زنان نقاطِ توافقی را که می‌توانست در فعالیتِ مشترک موردِ استفاده قرار گیرد روشن‌ کرد.

در متنِ دیگری، نشریه پیش‌بینی می‌کند که از طریقِ جبهه‌ی متحد، هم زنانِ طبقه‌ی کارگر و نیز طبقاتِ ممتاز، که هنوز از شعارِ دیکتاتوریِ پرولتاریا احتراز می‌کنند «، در اراده و شادمانی برایِ اثباتِ حق‌شان از رفاهِ اجتماعی و بهداشت و زنده‌گی فرزندانِ‌شان به عنوانِ مادر حاضر می‌شوند»[21]

زنانِ کمونیست اصطلاحِ جدیدی برای قربانیانِ سرمایه‌داری ساختند که نکته‌ی ظریفی درموردِ زنان است. آن‌ها به کرات از «سازنده‌گان» سخن گفتند، کلمه‌ای آلمانی به معنایِ «تولیدکننده‌گان» و «خلاقان». زتکین می‌گوید: « سازنده‌گان «تمام آن‌هایی که با بدن یا فکر کار می‌کنند و میراثِ فرهنگی و مادیِ بشر را، بدونِ بهره‌وری از کارِ دیگران ارتقا می‌دهند». [22] اگرچه زتکین این را تصریح نمی‌کند، اما اصطلاحِ زنانِ کمونیست،  به طورِ کلی شاملِ کارِ خانه‌داری و بچه‌داری، همین‌طور کارِ به‌دنیا‌آوردنِ بچه به نشانِ اهمیتِ تولید می‌شود.

انحلال انترناسیونالِ زنان

انترناسیونالِ زنانِ کمونیست که در 1921 شکل گرفت، دو سال و نیم رونق داشت و سپس با ظهورِ استالینیسم افتِ شدیدی پیدا کرد.

در 1924 کمینترن به یک مسیرِ اولترا لِفت به دور از سیاست‌های جبهه‌ی متحد چرخش کرد و رهبریِ زنانِ کمونیست نفوذش را از دست داد. در اواسطِ 1925، انتشارِ نشریه‌ ظاهرا به دلیلِ هزینه‌بردار بودن متوقف شد. در 1926 رهبریِ زنانِ کمونیست از برلین به مسکو منتقل شد و از یک دبیرخانه‌ی مستقل به بخشی از کمیته‌ی گزارش‌گریِ کمینترن تنزل پیدا کرد.[23]

در چند سالِ بعد، بیش‌ترِ رهبرانِ زنانِ کمونیست به مبارزاتِ ضدِ استالینیستی به رهبریِ لئون تروتسکی، گرگوری زینوویف و نیکولای بوخارین پیوستند.

شورایِ زنان، نوکِ پیکانِ پیشرفت‌های زنان در اتحادِ جماهیرِ شوروی، در سالِ 1930 بسته شد. کمیسیون‌های زنان در نقاطِ دیگر چند سال بیش‌تر دوام آورد. با این حال در اواسطِ دهه‌، استالینیزم بازگشت به ارزش‌های پدرسالارانه را هم به اتحادِ جماهیرِ شوروی و هم به احزابِ کمونیستیِ خارج کشور تحمیل کرد. [24] .

میراث یک نسلِ انقلابی

ملموس‌ترین دست‌آوردِ جنبشِ زنانِ کمونیست، گسترشِ ایده‌ها و انگیزه‌های مبارزاتِ زنان برایِ آزادی در روسیه و آگاهی از این دست‌آوردها در سراسرِ جهان بود؛ این تجربیات جنبش‌های زنان و کارگرانِ خارج از شوروی را تحتِ تاثیر قرار داد.

در درکِ آن‌ها از ستم به زنان و مسیرِ آزادی، زنانِ انقلابیِ نسلِ آن‌ها پیشرفتی تاریخی را بر جای گذاشت. آن‌ها فرزندانِ زمانِ خود بودند؛ در بعضی مسائل از خط خارج شدند. در مسائل دیگر، مشخصا درکِ آن‌ها از آزادیِ زنان در تعامل با انقلاب قرار گرفت و تجربیات‌شان پیشی نگرفت. 

شخصیتِ  انترناسیونالِ زنانِ کمونیست جنبش مستقل یا کمیته‌ی فرعیِ حزب- از آغاز تا پایان مبهم بود. فضیلتِ آن‌ها در پذیرش و مدیریتِ این ابهام بود. هنگامی که فشارهای بوروکراتیک، نهایتا انسجامِ منطقی را تحتِ فشار گذاشت، با حذفِ استقلالِ جنبش، نابودی‌اش آغاز شد.

زنانِ کمونیست برای پیگیریِ مداومِ وحدتِ جنبشِ کارگری ایستاده‌گی کرد. آن‌ها به دنبالِ متحد‌کردنِ زنان از تمامِ لایه‌های اجتماعی بودند که به طورِ فعال برایِ مبارزه با سرمایه‌داری آماده شدند. آن‌ها جست‌و‌جویِ زیرکانه‌ای را برایِ زمینه‌های مشترک با جنبش‌های غیرِکمونیستی در میانِ زنان و کارگران موردِ توجه قرار دادند. در این راستا آن‌ها نقشِ مهمی در شکل دادن به رهبریِ انترناسیونالِ کمونیستی به مثابه‌ی یک کل ایفا کردند. 

این شاید مهم‌ترین میراثِ آن‌ها برای ماست. «انترناسیونالِ زنانِ کمونیست» دلالت بر  نقشِ برجسته‌ی  زنان در رهبریِ جنبش‌ها برایِ پیشرفتِ اجتماعی هم در امروز و هم در فردا دارد.

*مقاله‌ی حاضر در کنفرانسِ ماتریالیسمِ تاریخی در تورنتو در 16 می 2010 ارائه شده است.

 


 [1] صورت جلسه‌ی سوم‌اُین گنگره‌ی انترناسیونالِ کمونیستی (در بقیه‌ی متن کنگره‌ی سوم)، هامبورگ:انتشاراتِ بین المللیِ کمونیست‌ها، 1921، ص 910

 [2] انترناسیونالِ زنانِ کمونیست، سری 1، شماره 2-3(1921)، ص 55

 [3] در کنگره‌ی باکو، «پیشنهادی برایِ انتخابِ سه زن به ریاستِ کمیته…اعتراضِ شدیدِ بعضی نماینده‌گانِ غیرِ حزبی را برانگیخت، و بحثی طولانی درگرفت. با این حال زمانی که سه زن در جلسه‌ی پنج‌اُم برایِ کمیته انتخاب شدند، تمامِ کنگره یک‌صدا با شادی و سرور به آن‌ها خوش آمد کفت». جان ریدل، برای دیدنِ سپیده دم: باکو 1920، اولین کنگره‌ی مردمِ شرق، پث فایندر : نیویورک ،1993،ص 25

 [4]کنگره‌ی سوم، ص 910

 [5] برنارد اچ. بایرلین ، «در فاصله‌ی سال‌های انترناسیونال و گولاک» ،در روزنامه مطالعات کمونیستیِ انترنایسونال، سری 12(2006)، شماره 19 ، ص 27

 [6] انترناسیونالِ زنانِ کمونیست ، سری 2(1922)، شماره 6-5، ص 519

 [7]گزارشِ هیاتِ اجراییِ انترناسیونالِ کمونیست، 15 دسامبر 1922 تا 15 می 1923، مسکو، 1923،   ص 16-15، بایرلاین، ص 34

 [8] انترناسیونالِ زنانِ کمونیست، سریِ 1، شماره‌ی 3-2(1921)، ص 48-47

 [9] صورت جلسه‌ی چهارم‌اُمین کنگره‌ی انترناسیونالِ کمونیست، (از این‌جا: کنگره‌ی چهارم)، هامبورگ، انتشاراتِ انترناسیونالِ کمونیستی، 1923، سریِ 2، ص 727

 [10] انترناسیونالِ زنانِ کمونیست، سری 1، شماره 1، ص 6

 [11] «لنین درباره‌ی مساله‌ی زنان»، آرشیو اینترنتی مارکسیست‌ها

 [12] همان‌جا

 [13] کنگره‌ی چهارم، سریِ 2، ص 738؛ بایرلین ص 36؛ آکینا گروسمن، «کمونیسمِ آلمانی و زنانِ جدید» در هلموت گروبر و پاملا گریوز، زنان و سوسیالیسم: سوسیالیسم و زنان»، نیویورک: کتابِ برگهان،1998، ص 139 

 [14] جان ریدل، کارگرانِ جهان و مردمِ تحتِ ستم، متحد شوید! شرحِ مذاکرات و اسنادِ دوم‌اُمین کنگره،1920 (از این‌جا: کنگره‌ی دوم) ، نیویورک: خبرگزاریِ پث فایندر، 1991، سریِ 2، ص 78-977

 [15] کنگره‌ی دوم، سری 2، ص92-990

 [16] ر.ک. کتی گوتمن،» برایِ مبارزه‌ی جهانی بر علیه مجازاتِ سقطِ جنین»، در زنانِ کمونیستِ جهان، سری 3(1923)، شماره 5، ص 68-959

 [17] گروسمن، ص4-142

 [18] انترناسیونالِ زنانِ کمونیست ، «میزانِ مبارزه با فحشا در شوروی»، در زنانِ کمونیستِ جهان، سری 3(1923)، شماره 2، ص55-851

 [19]کنگره‌ی چهارم، سری 2، ص 734

 [20] کنگره‌ی سوم، ص 911. کلمه‌ی آلمانی مدنی میتواند به معنایِ «طبقه متوسط» هم‌چنین» بورژوازی» باشد.

 [21] انترناسیونالِ زنانِ کمونیست ، سری 2(1922)، شماره 6-5، ص 528

 [22] از یک سخنرانی به رایشتاگ(پارلمان)، 7مارچ 1923، آن‌سال به نقل از تانیا پوشنرات در ک پ د چاپ شد، کلارا زتکین: مدنیت و مارکسیسم(اسن:انتشارات کلارتکس 2003) 346  

 [23] بایرلاین، ص ص40-34

 [24] وندی گلدمن، زنان، دولت و انقلاب: سیاستِ خانواده‌ی شورایی و زنده‌گی اجتماعی، 1936-1917، کمبریج، انگلیس، انتشاراتِ دانشگاهِ کمبریج، 1972،ص 59-144

 

لینک مقاله:

http://johnriddell.wordpress.com/2011/06/12/the-communist-women%E2%80%99s-movement-1921-26/

One comment

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s