نگاهی‌ به سیاستِ ک.ج.ک (پ.ک.ک و پ.ژ.ا.ک) در رابطه با مساله‌ی زنان

نگاهی‌ به سیاستِ ک.ج.ک (پ.ک.ک و پ.ژ.ا.ک) در رابطه با مساله‌ی زنان

روناهی شورش‌گر 

در آستانه‌ی فرا رسیدنِ ۸ مارس، روزِ جهانیِ زنان و نمادِ مبارزه‌ی آزادیِ زن، قرار داریم. در ترکیه، که مهم‌ترین و پر انرژی‌ترین بخشِ جنبشِ فمینیستِ آن‌جا، جنبشِ زنانِ کُرد می‌باشد، دولت در پروسه‌ی انجامِ “ صلح ” با کلِ جنبشِ کُرد و اوجالان است: زنانِ مبارزِ کُردِ این کشور، که سال‌هاست به کُردی شعارِ “ زن، زندگی‌، آزادی ”  (“ ژین ژیان، آزادی”) می‌دادند، این روزها به ترکی‌ می‌گویند: “ما زنیم، ما مادریم، همه‌ی ما ضدِ جنگیم” (شعارِ kadiniz anayiz savasa karsiyiz), عملا، منظور از “ صلح ”، آزادی عبدالله اوجالان از زندان، تصویبِ حقِ آموزش به زبانِ مادری در قانونِ اساسی‌ و به پایان رسیدنِ مبارزه‌ی مسلحانه‌ی پ.ک.ک می‌باشد.

beritan3بیش از یک سال است  آ.ک.پ، حزبِ اسلامیِ حاکم در ترکیه، در حالِ ایجادِ یک قانونِ اساسیِ جدید است تا با آن، اقتدارِ خود را تثبیت نماید. درحالی‌که امروز جنبش کرد در مذاکره و همکاری با آ.ک.پ، برایِ رسیدن به “صلح ” در ‌چارچوبِ یک قانونِ اساسیِ جدید می‌باشد، کارگران، دانش‌جویان، زنان، سوسیالیست‌ها و اقشارِ مترقیِ کشور هر روز تحتِ قدرتِ آ.ک.پ، بیشتر زیرِ فشار قرار می‌گیرند.

همان‌طور که مساله‌ی کُرد، نه فقط در ترکیه، بل‌که در ایران و کلِ خاورمیانه مطرح و تأثیرگذار است، سیاست‌های ک.ج.ک (سازمانِ جمعیِ پ.ک.ک، پ.ژ.ا.ک، پ.ی.د و پ.چ.د.ک به رهبریِ اوجالان) نیز نه فقط برایِ ترکیه، بل‌که برایِ آینده‌ی ایران هم مهم است. از این نظر، امروز نیاز است سیاستِ ک.ج.ک ( به خصوص پ.ک.ک و پ.ژ.ا.ک) در رابطه با مساله‌ی زنان، بیش‌تر تحلیل و بررسی‌ شود.

نگاهی تطبیقی به مساله‌ی زنان و مساله‌ی ملی‌ در ترکیه و ایران

هرچند که تشکیلِ دولت‌ملت‌های مدرن در دو کشور، ترکیه و ایران، طیِ یک دوره (دهه ۳۰-۱۹۲۰) صورت گرفته است، اما فرایندِ شکل‌گیریِ مساله‌ی ملی‌ و مساله‌ی زنان در دو کشور، به خصوص در موردِ مساله‌‌ی کرد، از هم متفاوت می‌باشند.

در ترکیه جنبشِ زنان، اولین بار در اواخرِ عثمانی خود را در عرصه‌ی سیاسی نشان داد. بعد از انقلابِ بورژوایی که در دهه‌ی ۱۹۲۰ شکل گرفت و در نتیجه‌ی آن، دولت‌ملّتِ کنونیِ ترکیه تشکیل شد، زنان در سالِ ۱۹۳۴ حقوقِ مدنیِ خود را به‌دست آوردند. تا دهه‌‌‌‌ی ۱۹۷۰ که دورانِ طلایی‌ِ جنبشِ چپ و کارگریِ ترکیه بود، جنبشِ زنان به‌طورِ مستقل وجود نداشت و پس از سیاست‌های مدرن‌سازیِ دولت رو به خاموشی رفت. در دهه‌ی ۱۹۷۰، زنانِ چپ تحتِ نامِ “سازمان زنان مترقی”,  با سازمان‌دهیِ زنانِ کارگر و زحمت‌کش در مناطقِ مختلفِ کشور، برایِ رهاییِ زنان مبارزه کردند. اما بعد از کودتایِ ۱۲ سپتامبرِ ۱۹۸۰، جنبش‌هایِ چپ و رادیکال با قتل‌ِعام و سرکوب مواجه شدند. و جنبشِ فمینیستیِ کنونی که عملا سیاست‌هایِ لیبرال را دنبال می‌کند، درست بعد از همین کودتا، با نقد از چپ، شکل‌گرفت.  در‌حالی‌‌که امروز، به خصوص با تاثیرِ حاکمیتِ حزبِ اسلامیِ آ.ک.پ، قتل‌هایِ ناموسی و خشونت علیه زنان به یک مشکلِ بحرانیِ جامعه تبدیل شده‌، سیاست‌هایِ جنبشِ فمینیستیِ کشور در مقابلِ این شریط، بسیار ضعیف و بی‌تاثیر است.

در ایران زنان با انقلابِ مشروطه در اواخرِ دوره‌ی قاجار، پا به عرصه‌ی سیاسی گذاشتند، اما هم‌چون ترکیه مساله‌ی زنان در قالبِ چپ به عنوانه مساله‌‌ای مستقل شناخته نشد. در سال‌هایی که زنانِ ترکیه، حقوقِ مدنیِ خود را کاملا به‌دست آوردند، قانونِ اساسیِ دولت‌ملّتِ ایران تحت حاکمیتِ رضا شاه، هنوز از قوانینِ شرعی تاثیر می‌پذیرفت. زنانِ ایرانی‌ تنها با انقلابِ سفید در اواخرِ دهه‌ی ۱۹۶۰ توانستند از برخی‌ حقوقِ مدنی برخوردار شوند. تقریبا در یک دوره، طیِ سال‌های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰، جنبشِ زنان و چپِ ترکیه با کودتایِ نظامی، و زنانِ ایران با  استقرارِ حکومتِ اسلامی، موردِ سرکوبِ شدید قرار گرفتند. با وجودِ هم‌زمانیِ این دو سرکوب، محیط و تاثیرِ تاریخیِ آن بر حیاتِ سیاسی و اجتماعیِ زنانِ دو کشور، بسیار متفاوت بود. در حالی‌که در ترکیه جنبشِ مستقلِ زنان وجود داشت که با جنبشِ چپ گره خورده بود، و با همکاریِ ارتش و سرمایه‌داری (که امروز  به همکاریِ اسلامِ سیاسی تحت آ.ک.پ، با سرمایه‌داری تبدیل شده است) از هم پاشید، در ایران جنبشِ مستقلی وجود نداشت و از ۱۹۷۹ تا امروز، آن‌چه حیاتِ سیاسی و اجتماعیِ زنان را از آن‌ها دریغ داشته، جمهوریِ اسلامی می‌باشد.

شکل‌گیریِ مساله‌ی ملی‌ و جنبشِ کرد نیز در دو کشور، از هم متفاوت می‌باشد. در ترکیه با تشکیلِ دولت‌ملت در دهه‌ی۱۹۲۰، تنها زبان و فرهنگِ قومِ ترک به رسمیت شناخته شد و اقوامِ مختلف، به خصوص کردها که بزرگ‌ترین جمعیتِ کشور را بعد از ترک‌ها دارند، تحتِ سرکوب قرار گرفتند. اما دولتِ ایران تحتِ حاکمیتِ پهلوی، که در ایده‌ئولوژی رسمیِ خود مفهومِ “ نژادِ آریایی ” را به کار می‌برد، هویتِ اقومی مثل ترک‌ها و اعراب را، سرکوب کرد. در حالی‌ که در ترکیه تا دهه‌ی ۱۹۹۰ حتا وجودِ ملتی‌ به نام “ کرد ” انکار می‌شد و اسم “کردستان” هرگز استفاده نمی‌شد، در ایران مساله‌ی کرد وجه‌ی متفاوتی داشت و با مساله‌ی مذهب، یعنی‌ شیعه بودنِ دولت و اکثریتِ جامعه، و سنّی بودنِ کردها، نیز گره خرده بود. (۱)

در ایران، تاریخ‌چه‌ی جنبشِ مدرنِ سیاسیِ کرد، از دهه‌ی ۱۹۴۰ شروع شد و اکثرا تحتِ رهبریتِ حزبِ دمکراتِ کردستان و کومله به پیش رفت.

اما در ترکیه جنبشِ کرد خیلی‌ دیرتر، در دهه ۷۰، پا به عرصه‌ی سیاسی گذاشت. جنبشِ کرد که توسطِ سازمان‌ها و احزابِ چپ و کمونیست شکل گرفته بود،  با تاثیرِ کودتایِ  ۱۹۸۰، اکثرِ فعالین خود را از دست داد. تنها جنبش رادیکالی که بد از کودتا در ترکیه زنده ماند، حزبِ کارگرانِ کردستان (پ.ک.ک) بود که از آن روز تا به حال، تنها نماینده‌ی‌ جنبشِ کردِ این کشور است. پ.ک.ک با هدفِ تشکیلِ کردستانِ سوسیالیست، راهِ خود را آغاز کرد، اما پس از فروپاشی شوروی از برنامه  و اهدافِ سوسیالیستیِ خود تا حدی عقب‌نشینی کرد. با دستگیریِ رهبرِ پ.ک.ک، عبدالله اوجالان در ۱۵ فوریه ۱۹۹۹، حزب بارِ دیگر به سمتِ تغییرِ سیاستِ خود رفت و این بار با صرفِ نظر از تشکیلِ یک دولتِ مستقل، به دنبال “خودمدیریتِ دموکراتیک” تحتِ ایده‌ئولوژی جدیدی که تلفیقی از پست‌مدرنیسم، فمینیسم، و حتا آنارشیسم است، رفت. بسیاری از گروه‌های چپ و در عین حال فمینیست‌ها، در ۱۱ سالِ آخر، انرژیِ خود را به همکاری با جنبشِ کرد (پ.ک.ک و شاخه‌هایِ آن در عرصه‌ی قانونیِ سیاست) دادند و از هویتِ مستقلِ خود عقب‌نشینی کردند. اخیرا در انتخاباتِ ۲۰۱۱، بیش از ۲۰ گروه و حزبِ سیاسیِ سوسیالیست و فمینیست، تحت رهبریِ جنبش کرد، با نامِ “بلوکِ رنج، دموکراسی و آزادی“ (که امروز تبدیل به “کنگره‌ی دموکراتیک خلق‌ها” شده است) عملا به این جنبش پیوستند. 

normal_zeynep_kinaci_-_zilanدر انتخاباتِ همین سال جنبش، به طورِ علنی نشان داد که در راستای‌ تغییرِ سیاست، دیگر با اسلامِ سیاسی (یا به اصطلاحِ اوجالان، “اسلامِ واقعی” و “اسلامِ مدینه‌ای”) نیز هیچ مشکلی‌ ندارد: سیاست‌مدارانِ اسلام‌گرایِ سابق مانند آلتان تان، یا سیری ثریا اوندر، از طرف جنبش به وکالتِ مجلس انتخاب شدند و جنبش، به عنوان یک شیوه‌ی اعتراض، شروع به برگزاریِ نمازهای جمعه‌ با خطبه‌هایِ کردی کرد، که هنوز هر هفته ادامه دارد. همین تغییرِ سیاست، در دیدگاهِ جنبشِ مساله‌ی زنان نیز تأثیرگذار شد: جنبشی که در دهه‌ی ۱۹۹۰، با چهره‌ای مانند چریکِ بریتان، زنانِ روستایی را به گسست از سنت‌هایِ ارتجاعی مثل پوششِ حجاب، دعوت می‌کرد (این سیاست در فیلم بریتان که از طرف جنبش در سالِ ۲۰۰۶ در کوه قندیل ساخته شد، دیده می‌شود)، امروز در سایتِ آژانسِ رسمیِ خبریِ خود، فرات نیوز، اخبار و مقالاتی راجبِ زنانِ چریکِ محجبه منتشر می‌کند و می‌گوید زنانِ مسلمان و محجبه نیز می‌توانند عضو کادرهای پاجک (حزب آزادی زنان کردستان) بشوند. این در حالی‌است که در ایران، یکی‌ از عمده‌ترین مشکلاتِ زنانِ کرد، فارس، ترک یا عرب، مساله‌ی اسلام‌گرایی و تاثیراتِ آن در زندگیِ اجتماعی، مثلِ حجابِ اجباری و قوانینِ اسلامی،  می‌باشد.

 ساختار ک.ج.ک و جنبشِ زنانِ کردستان

پ.ک.ک، از سالِ ۱۹۸۴ تا به حال، در شمالِ کردستان (کردستانِ ترکیه، که بزرگ‌ترین جمعیت را دارد)، فعالیت دارد و تبدیل به بزرگ‌ترین قدرتِ فعالِ منطقه بر ضدِ دولت، شده است. در سال‌های ۲۰۰۵ ۲۰۰۴، در راستای‌ تغییری که پس از دستگیریِ عبدالله اوجالان در استراتژی، تئوری و عمل‌کردِ جنبش صورت گرفت،  پ.ک.ک تحت عنوانِ “ک.ج.ک”  (اتحادیه جوامعِ کردستان) در یک ساختارِ جدیدِ پیچیده و وسیع، سازمان یافت.  در کنار پ.ک.ک،  پ.ژ.ا.ک، پ.چ.د.ک و پ.ی.د، پ.اج.ک (حزب آزادی زن کردستان) نیز به عنوانِ یک نیرویِ خودمختار، تحتِ سازمانِ “ک.ج.ک”, با پ.ک.ک همکاری می‌کند.

پ.ا.ج.ک (حزبِ آزادیِ زن) ، با ی.ج.ا (اتحادِ زنانِ آزاد)، که شاخه‌ی آن در کردستانِ ایران ی.ج.ر.ک (اتحاد زنان شرق کردستان) است، و با ی.ج.اِ‌ستار، نیرویِ مسلحِ سازمانِ زنان، با هم در ‌چارچوبِ نامِ “ک.ج.ب” (کما جینَن بیلیند) حضور دارند.  با وجودِ خودمختاریِ و استقلالِ نسبیِ آن‌ها، همه‌گی در راستایِ‌ اهداف و استراتژیِ ک.ج.ک.، و تحت رهبریِ ایده‌ئولوژیکِ عبدالله اوجالان فعالیت دارند.

غیر از این احزاب،  جنبشِ کرد (ک.ج.ک) در شمالِ کردستان ( ترکیه ) شاخه‌ی قانونی‌ نیز دارد که البته بسیاری از فعالینِ آن تحتِ فشار هستند و بیش‌ترین عده‌ی زندانیانِ سیاسی را در ترکیه تشکیل می‌دهند. ب.د.پ.، حزبِ صلح و دموکراسی، نماینده‌ی‌ جنبش در مجلسِ ترکیه می‌باشد. د.او.ک.ه (جنبشِ زنانِ آزادِ دموکراتیک) نیز در ترکیه نماینده‌ی‌ قانونیِ جنبشِ زنانِ کرد است که به فعالیت‌اش در ادامه‌ی مقاله می‌پردازیم.

 

نگاهِ مختصرِ تاریخی به جنبشِ زنانِ کُرد در ترکیه

هرچند امروز جنبشِ کرد ادعا می‌کند که بخشِ زنان خودمختار است، اما از لحاظِ تاریخی‌ و عملی‌  جنبشِ زنانِ کرد هرگز مستقل نبود و با سیاست‌هایِ پ.ک.ک ( و بعد از ۲۰۰۵، ک.ج.ک. ) گره خورده است.

تشکیلِ ایده‌ئولوژیکِ پ.ک.ک به سالِ ۱۹۷۴ برمی‌گردد و اولین عملیاتِ مسلحانه‌ی حزب در سالِ ۱۹۸۴ انجام شده است. تنها زنی‌ که در تشکیلِ پ.ک.ک حضور داشت، کثیره ایلدیریم ، همسرِ سابقِ عبدالله اوجالان بود که در سالِ ۱۹۸۸ از حزب فرار کرد و بعد از این اتفاق، از طرفِ اوجالان با جاسوسی متهم شد. شرکتِ زنان به کادرهای پ.ک.ک در سالِ ۱۹۸۹، بعد از کشته شدنِ یک فعالِ زن به اسم “بریوان” در  تظاهراتِ مردمیِ در شهرِ شِرناخ،  افزایش یافت.

 زنانی مانندِ زکیه آلکان، رخشان دمیرَل، روناهی و بریوان که در نوروز‌ِ سال‌های ۱۹۹۰، ۹۲ و ۹۴  با مطالباتِ سیاسی خودسوزی کردند، به نمادِ جنبش و رهاییِ ملی‌ تبدیل شدند. چریک بریتان، یک دخترِ جوانِ علوی مذهب (۲) نیز یکی‌ از نمادهای جنبش است که در سالِ ۱۹۹۲، در “جنگِ جنوب” که بینِ پ.ک.ک و نیروهای ک.د.پ و ی.ن.ک (حزب دمکراتِ کردستانِ عراق و اتحادیه‌ی میهنیِ کردستان) صورت گرفت، برای تسلیم نشدن به دشمن، خود را از سخره یا کوه پرت کرد. اما به طورِ کلی‌ در آن دوره نه در بخشِ قانونی‌ فرهنگی‌ و نه در کادر‌های کوهستان، حزب به زنان وظایفِ اصلی‌ و مهمی نم‌یداد و این باعثِ نارضایتیِ فعالینِ زن می‌شد.

تا سالِ ۱۹۹۵، حزب بخشِ مستقلِ زنانِ  نداشت و مساله‌ی آزادیِ زنان در جنبشِ ملی‌ مطرح نبود.  در آن سال، با تغییرِ سیاستی که در ایده‌ئولوژی حزب بعد از فروپاشیِ شوروی اتفاق افتاد، پ.ک.ک در کنگره‌ی پنجمِ خود تصمیماتِ جدیدی گرفت، از جمله برداشتنِ نمادِ داس و چکش از پرچمِ حزب، و تشکیلِ یک ارتشِ خودمختارِ زنان به نامِ ی.ا.ج.ک ، یعنی‌ اتحادِ آزادیِ زنانِ کردستان. در قراردادی که بعد از این کنگره منتشر گشت اعلام می‌شود که “ برایِ رسیدن به انقلاب، زنان نیز باید به طورِ سیاسی و مسلح در صفوفِ حزب شرکت کنند “. و از اوجالان نقلِ قول می‌شود که گفته است: “ اگر یک قدم آزادی ملی‌ است، یک قدم دیگر آزادی زنان است“.

تقریبا یک سال بعد از تشکیِل ی.ا.ج.ک، یک حمله‌ی انتحاری جنبش و تمام ترکیه را تکان داد: زنی‌ به اسم زیلان (زینب کیناجی) هنگامِ یک مراسمِ نظامیِ ارتشِ ترکیه در شهرِ درسیم، بمب را به شکمِ خود بست، خود را به صورتِ زنِ باردار درآورد و منفجر کرده‌بود. زیلان، که امروز نیز یکی‌ از نمادهای اصلیِ جنبشِ زنانِ کرد می‌باشد، در نامه‌ای که نوشته بود اعلام کرد که این عملیات را برای “قدردانی از مبارزه‌ی اوجالان و بر ضدِ امپریالیسم، استعمار و هر نوع ارتجاع “ انجام می‌دهد. (۳)

پس از عملیاتِ زیلان، اوجالان آن را یک “ الاهه ” نامید. این مفهوم که با اساطیرِ سومری مرتبط است و مخصوصاً در شخصیت “الاهه ایشتار “ (اِستِرک) خود را نشان می‌دهد، در ایده‌ئولوژی جنبشِ کرد در رابطه با زنان جای‌گاهِ مهمی‌ دارد و نمادِ قدرتِ زن می‌باشد.  در واقع این تحلیل نشان می‌دهد که دیدگاهِ جنبش در رابطه با زنان، تا چه حد ایده‌ئالیستی هست و از ماتریالیسمِ تاریخی‌ فاصله دارد.

بین سال‌های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۹، ۱۱ زن کرد از جمله زیلان حمله‌ی انتحاری انجام دادند، در صورتی‌ که تعدادِ مردانی که این عملیات را انجام دادند ۴ نفر بود. در نوروزِ سالِ ۱۹۹۸، یکی‌ از اعضایِ زنِ پ.ک.ک به نامِ ساما یوجه، در زندان خودسوزی کرد. او نیز قبل از این عملیات یک نامه نوشت و گفت: “ می‌خواهم با این کار نشان دهم که زن نیز قدرتِ زنده‌گی‌ و قدرتِ پیروزی دارد، زن نیز می‌تواند رفیق بشود”.  پس از سالِ ۱۹۹۹  که اوجالان دستگیر شد، صدها زن و مردِ جوان این بار تنها برای “آزادیِ اوجالان ” خودسوزی کردند. یکی‌ از این زنان، وین سوران از کردستان عراق می‌باشد، که با وجودِ این‌که فرماندارِ ی.ج.ا اِستار بود، این عملیات را انجام داد.

 امروزه بریتان، زیلان،ساما و وین سوران از طرفِ جنبشِ زنانِ کردستان به عنوانه “نمادِ زنِ آزاد” معرفی می‌شوند. نکته‌ی جالب این است که تمامِ اسطوره‌هایِ زنِ جنبش کسانی‌ هستند که با شیوه‌ی حمله‌ی انتحاری، خودکشی‌ یا خودسوزی جانِ خود را از دست دادند. اما در موردِ مردان این‌گونه نیست: به طور مثال، فرماندار اگیت که یکی‌ از نمادهای مهمِ جنبش می‌باشد، چریکی است که در ۱۹۸۴ اولین عملیات مسلحانه‌ی پ.ک.ک را با موفقیت انجام داده است. به نظر می‌رسد که در یک جامعه‌ی فئودال و مردسالار و در یک جنبشِ ملی‌گرا، تنها راهِ زنان برای اثباتِ قدرتِ خود، فدا کردن جان و “به شهادت رسیدن “ (!) می‌باشد.

ایجادِ ایده‌ئولوژی و ساختارِ کنونیِ پ.ک.ک و جنبشِ زنانِ کرد، به بحرانی که بعد از دستگیریِ اوجالان پیش آمد، بر می‌گردد. حزب پس از این اتفاق به یک مرحله‌ی بن‌بست و بازسازی وارد شد. پ.ک.ک از ساله ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ آتش بسِ یک جانبه اعلام کرد و به سمتِ تغییر و تقویتِ بخشِ سیاسی-قانونیِ خود‌ رفت. در این راستا، گروه‌هایی‌ مثل “مادرانِ صلح” و “جنبشِ دموکراتیکِ زنانِ آزاد” (د.او.ک.ه.) به نماینده‌گی از جنبشِ زنانِ کُرد شروع به فعالیت نمودند.

د.او.ک.ه. در اواخرِ ۲۰۰۳، با همبستگیِ ۲۰ سازمانِ محلیِ زنانِ کرد، در راستایِ‌ سیاست‌های رسمیِ حزب تشکیل شد و در بیانی‌اش علم کرد که: “ تضاد اصلی قرن ۲۱ تضادِ جنسیتی می‌باشد”.  د.او.ک.ه. از زمانِ تشکیلِ خود تا به امروز، در اعتراض به شیوه‌های گوناگونِ خشونت علیه زنان، ۳ کمپین با شعارهایی مانندِ “جامعه‌ی آزادِ دموکراتیک را تشکیل دهیم، از فرهنگِ تجاوز گسست کنیم ”, “ به زن‌کشی پایان دهیم ” و “ ما ناموسِ کسی‌ نیستیم، ناموسِ ما آزادیِ ما است ” راه انداخته است.  

سازمانِ مادرانِ صلح نیز از سال ۲۰۰۰ تا به حال، برایِ آزادیِ زندانیانِ سیاسیِ کرد و به خصوص برایِ آزادیِ اوجالان فعالیت می‌کند. در این‌جا بازتولیدِ نقشِ مادری و مفهومِ ناموس از طرفِ جنبشی که خود را فمینیست می‌نامد، قابلِ توجه می‌باشد. جنبش با برنامه‌هایی که هر سال به مناسبِ مرگِ مادرِ اوجالان، که یک زنِ غیرِ سیاسیِ روستایی بود، برگزار می‌کند و به آن نقشی “ مقدس ”  نسبت می‌دهد نیز، نقشِ مادری و ارزش‌های مردسالارانه و سنتی‌ را بازتولید می‌نماید.

اما مهم‌ترین مشکلی‌ که بخشِ مسالمت‌آمیزِ جنبشِ زنانِ کرد دارد، نقشی است که به اوجالان نسبت داده می‌شود. جنبشِ زنانِ کرد، از جمله سازمانِ د.او.ک.ه. و هم‌چنین سازمان‌های مسلحِ زنان در ک.ج.ک.، بارها تاکید کردند که بزرگترین هدفِ مبارزه‌ی زنان و تنها راهِ رهاییِ زنان “ آزادیِ رهبر آپو ” می‌باشد. شعارِ “ هزاران درود بر اوجالان که زن را آفریده است“ (kadını yaratan öcalan’a bin selam) که هر سال در تظاهراتِ ۸ مارس از سوی‌‌ِ هوادارانِ پ.ک.ک. داده می‌شود، به خوبی‌ نشان می‌دهد که چه تناقضِ بزرگی بین سخنان و عملکردِ جنبش وجود دارد.

 بعد از تقویتِ بخشِ علنی و مسالمت‌آمیزِ جنبش، از جمله تشکیلِ سازمانِ زنان، در سالِ ۲۰۰۵ حزب با چهره جدیدی به صحنه‌‌ی سیاسی بازگشت. در دفاعیه‌های اوجالان و قراردادِ ک.ج.ک. اعلام شد که جنبش  دیگر از آرمان\ های سوسیالیستی و استقلال‌طلبانه‌ کاملا صرفِ‌نظر کرده و اکنون “ پارادایمِ جامعه‌ی دموکراتیک، اکولوژیک و آزادی‌خواهیِ جنسیتی “ را دنبال می‌کند. اوجالان در سرآغاز قرارداد ک.ج.ک چنین می‌گوید:

“ﺳﻄﺢِ آزادیِ ﺟﻮاﻣﻊ ﺑﺎ ﺳـﻄﺢِ آزادیِ زﻧـﺎن در ارﺗﺒـﺎط اﺳـﺖ آزادی زن در ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺿﻤﺎﻧﺖ و ﺑﺮﻗﺮاریِ ﭘﺎﯾﺪارِ دﻣﻮﮐﺮاﺗﯿﺰاﺳﯿﻮن ﻣــﯽﺑﺎﺷــﺪ. در رأسِ ﺿــﻌﯿﻒﺗــﺮﯾﻦ ﻧﻘــﺎطِ ﻧﻈــﺎم‌هــﺎی ﻣﻮﺟــﻮد، ﻣﺘﺎﮔﻮﻧﻪﮐﺮدن زن و نهادﯾﻨﻪنمودنِ ذهنیتِ ﺟﻨﺴﯿﺖﮔﺮایِ اﺟﺘﻤـﺎﻋﯽ، از اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژی ﻣـﺮد ﻧـﺸﺄت ﻣـﯽﮔﯿـﺮد. ﺑـﺪونِ ﻣﺒـﺎرزه ﺑـﺎ اﺧـﻼق و ﻓﺮهنگِ اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژیهﺎی ﻣﺮدِ ﺣﺎﮐﻢ، ﻧﻤﯽﺗﻮان از دﻣﻮﮐﺮاﺗﯿﺰاﺳﯿﻮﻧﯽ واﻗﻌﯽ، ﺳﻮﺳﯿﺎﻟﯿﺴﻢ و زﻧﺪﮔﯽِ آزاد ﺑﺤﺚ ﺑﻪ ﻣﯿﺎن آورد. ﺑـﻪ همـﯿﻦ دﻟﯿﻞ، ﭘﺎﯾﻪ‌ی ﺗﺤﻮلِ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﯾﺎ ﺟﺎی‌دادنِ ﺑﺮﺧﻮردی اﻧﻘﻼﺑﯽ ﻣﺘﮑـﯽ ﺑﺮ آزادیﺨﻮاهیِ ﺟﻨﺴﯿﺘﯽ اﺳﺎس ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. درﺧﺖِ زﻧﺪﮔﯽِ ﮐﻮﻣﯿﻨـﺎل ﻃﺒﯿﻌﯽ و ﻓﺮهنگِ الهه ﮐﻪ در ﺧﺎک‌های ﻣﺰوﭘﻮﺗﺎﻣﯿﺎ ﻗﺪﺑﺮاﻓﺮاﺷـﺘﻪ در ﺗﺤﻘـــــﻖﺑﺨـــــﺸﯿﺪنِ رﻧـــــﺴﺎﻧﺲِ زن ﻧﯿـــــﺰ دارایِ ﭘﺘﺎﻧـــــﺴﯿﻞِ ﭘﯿش‌آهنگی ﮐﺮدن اﺳﺖ“.

در همین دوره، شاخه‌های جدیدِ مسلحِ زنان و شاخه‌های منطقه‌ایِ ایران، سوریه و عراق تحتِ نامِ ک.ج.ک. تشکیل شد و فعالیتِ حزب در ایران تحتِ حزبِ پ.ج.ا.ک. و سازمانِ زنان ی.ج.ر.ک.ا آغاز گشت.

اتحادِ زنانِ شرقِ کردستان (ی.ج.ر.ک.ا) از طرف گلستان دوغان، یک زنِ کرد از ترکیه، اداره می‌شود. سازمان تا مدتی پیش، نشریه‌ای به اسم “ زیلان ” منتشر می‌کردکه در آن اکثرا سخنان و مقالات اوجالان را منتشر می‌شد.

در واقع نظریات و دیدگاهِ ایده‌ئولوژیکِ بخشِ ایرانِ جنبشِ زنان یعنی‌ ی.ج.ر.ک.ا، از شاخه‌ی اصلیِ جنبش که در ترکیه می‌باشد، هیچ فرقی‌ ندارد. این بخشِ جنبش با تاثیرِ تحولاتِ روزمره‌ی ترکیه و با همان دیدگاهی‌ که در شرایطِ مشخصِ ترکیه به وجود آمده است، به مساله‌ی زنانِ کرد در ایران می‌پردازد: در نتیجه از درک و تحلیل درستِ شرایطِ اجتماعیِ ایران در رابطه با مذهب، مساله‌ی ملی‌ و مساله‌ی زنان، فاصله دارد.

 

سخن پایانی درباره‌ی شرایط ِ سیاسیِ کنونی

zilan۳۵ ساله‌ای که بر ضدِ امپریالیسم و با هدفِ استقلال و سوسیالیسم شروع شد، به پایان خواهد رسید. گفتگویی که اخیرا از اوجالان و نمایندگانِ ب.د.پ. منتشر شد، نشان می‌دهد جنبش در این راستا از ریاست و قدرت‌گیریِ کاملِ آ.ک.پ. حمایت خواهد کرد و در عینِ حال، آگاهانه به سمتِ حمایت از اسلامِ سیاسی می‌رود. (۴) در این میان، سکینه جانسیز، زنی‌ که به عکسِ عبدالله اوجالان، از ابتدای این مبارزه هزینه‌های سنگینی‌ پرداخته است (۵) ، همراه با دو فعالِ زنِ کردِ علوی مذهب، در پاریس ترور شد. صدها زنی‌ که مانندِ سکینه هزینه دادند و هم‌چون زیلان بر ضدِ ارتجاع و ستم‌ها ، از سن کودکی به کوه رفتند، اکنون مجبور به تماشای تسلیم‌شدنِ جنبش، توسطِ اوجالان، هستند. در حالی‌ که هم دولت و هم رهبرِ جنبش از صلح سخن می‌گوید، در دیاربکر پلاکاردهایی که برای تظاهراتِ ۸ مارس، با عکسهای سکینه جانسیز و رفقایش آماده شده بود، از طرف دولت قدغن می‌شود. فشارها بر روی زنان کرد در این حد ادامه دارد، اما دیگر منافعِ رهبرِ جنبش ایجاب نمی‌کند با چنین حرکت‌هایی از سویِ دولت مخالفت کند.

در این شرایط، تحلیل جامعه‌شناس آن مک کلینتُک درباره‌ی شرکت زنان در سیاست‌های ملی‌گرایی مصداق دارد که می‌گوید: “ در پروژه‌های ناسیونالیستی ، شرکتِ یا فاصله گیریِ زنان از سیاست ، میتواند با نگرشِ مردانه‌ي این جنبش‌ها تبیین شود. حضورِ زنان در جنبش‌های ناسیونالیست ، به “ اجازه “ و “ دعوتِ مردانی که در آن جنبش اقتدار دارند، وابسته است. در نتیجه زنان در این جنبش‌ها تا حدی “مهمان“ هستند و در صورتِ تغییرِ شرایط، آن‌ها می‌توانند “ مهمان نخوانده“ شوند.

اکنون  نتیجه‌ی روندِ “ صلح ” ( یا در واقع، تسلیم‌شدن) هنوز مشخص نیست. از گفتگوی اوجالان با نمایندگان ب.د.پ به نظر می‌رسد که اگر در ترکیه جنبش کرد با حکومت به توافق برسد، جنبش این بار نیرویِ ایده‌ئولوژیک و مسلحِ خود را در سوریه و ایران تقویت خواهد نمود. از این نظر، آگاهی از پتانسیلِ جنبشِ ناسیونالیست، و فریبنده‌گیِ ایده‌ئولوژی و سخنانِ آن، از لحاظِ آینده‌ی زنان ، کارگران و مردمِ تحتِ ستمِ ایران نیز دارای اهمیتِ حیاتی می‌باشد.

تاریخ بارها نشان داده است که، راهِ رسیدن به “ آزادی “ برایِ زنانِ زحمت‌کش و تحتِ ستم، هم‌چنین زنانِ کردستان و ایران، نه خودسوزی برای یک “ رهبر “ و نه سیاست‌های منطقه‌ای سرمایه‌داریِ جهانی در راستای‌ “ تقویتِ دموکراسی “, بل‌که یک مبارزه‌ی مستقل، با هدفِ رهاییِ کامل از  جامعه‌ی طبقاتی و مردسالار، خواهد بود.  

 

 

پی‌نوشت‌ها:

۱) به گفته مراد قرایلان، فرماندار پ.ک.ک: “ایران کردها را از ریشه انکار نمی‌کند، اما مشکل آنجا هم وجود دارد. با  این حال در واقع ما به عنوانِ پ.ک.ک نسبت به ایران دشمنیِ خاصی‌ نداریم و درگیریِ بینِ پ.ژ.ا.ک و ایران را نیز کاملا تایید نمی‌کنیم“.

http://www.sendika.org/2010/10/murat-karayilan-roportajlari-ertugrul-mavioglu-radikal

۲) علوی یک اقلیتِ مذهبی‌ در ترکیه و کردستان می‌باشند که از لحاظه اجتماعی سکولار تر هستند و از نظر سیاسی و تاریخی‌ به چپ تمایل دارند.

۳) امروز، جنبش در پارادایمِ کنونی‌اش دیگر مبارزه‌ی خود را علیه امپریالیسم و ارتجاع تعریف نمی‌کند. برای این است که در بیانیه‌هایی که جنبش در سال‌روزِ مرگِ زیلان منتشر می‌کند،  شعارهای او بر علیه امپریالیسم و ارتجاع کاملا ندیده گرفته می‌شود و تنها از “صداقتِ او در موردِ رهبر اوجالان“  سخن گفته می‌شود.

۴) در همین گفتگو اوجالان می‌گوید که هرگز حاضر نیست مثل چپ‌ها با اسلام برخورد کند و باور دارد که جامعه‌ی کرد جامعه “ دینداری “‌ است.

۵) در حالی‌ که اوجالان قبل از ۱۹۹۹، هرگز به خاطرِ عضویت در جنبش کرد زندان نبوده است، سکینه جانسیز در دوران کودتا در زندانِ دیاربکر به سر می‌برد و شکنجه‌های شدیدی را تجربه کرده است. باز هم در حالی‌ که اوجالان خود در کوهِ قندیل فعالانه مبارزه نمی‌کرد و حزب را از تبعید اداره می‌نمود، سکینه ده‌ها سال در بدترین شرایط در کوه‌ها جنگیده است.

 

منابع

         اخبارِ Firatnews درباره‌ی چریک‌های محجبه در پ.ا.ج.ک :

http://www.diyarbakirhaber.gen.tr/haber-1848-Tesetturlu-bir-gerilla.html

         بیانیه‌ی ۸ مارسِ ی.ج.ر.ک :

 

fa.firatnews.com/news/tzh-h/y-j-r-kh-nmwnh-brz-fdkhry-h-rtqy-sth-mbrzt-rtsh-znn-dr-hr-chhr-bkhsh-khrdstn-st.htm

         قراردادِ کنگره‌ی پنچمِ پ.ک.ک:

rojbas1.files.wordpress.com/2012/02/pkk-5-kongre-kararlari.pdf

         نیرا یوال-دیویس، جنسیت و ملت، انتشاراتِ دانش‌گاهِ میشیگان، ۱۹۹۷

         نامه‌های زیلان درباره‌ی حمله‌ی انتحاریِ خود:

http://www.yja-star.com/tr/sehitlerimiz/37-zilan-zeynep-kinaci-arkadasin-mektubu

         متنِ گفت‌گویِ نماینده‌گانِ ب.د.پ با اوجالان در زندانِ امرالی در ۲۳ فوریه:

http://www.radikal.com.tr/Radikal.aspx?aType=RadikalDetayV3&ArticleID=1123269&CategoryID=77

قدغن شدنِ پلاکاردهایِ ۸ مارس در دیاربکر

http://www.kizilbayrak.net/ana-sayfa/guendem/haber/diyarbakirda-8-mart-afisine-yasak/

1

یک دیدگاه

بیان دیدگاه