خیزش و سقوط داعش در سوریه / رابین یاسین کساب
خیزش و سقوط داعش در سوریه
نجات سوریه مستلزم پایان دادن به داعش است
رابین یاسین کساب
(داستان نویس و سردبیر فصل نامه ی مسلمان منتقد)
برگردان: نیما کوشیار
در لابیِ هتلی در طرفِ ترکیهی مرزِ سوریه، یاسرباریش عکسهایی از خانهی بمبارانشدهی خانوادهاش در سراغب (Saraqeb) در استانِ ادلیب (Idlib) را نشان داد. یک اتاق همچنان سرپا باقیمانده بود. وقتی هواپیما بمبهایش را رها میکرد اتاقی بود که تصادفن یاسر در ۱۵ سپتامبر 2012 در آن استراحت میکرد. بقیهی اتاقها بهکلی نابود شدند. مادر،مادر بزرگ،خواهر و برادرِ یاسر کشته شدند.
سراغب در تقاطعِ فوقِاستراتژیکِ جنگی قراردارد که در آگوستِ 2011 مارسِ 2012 توسطِ ارتشِ سوریه تسخیرشد. از نوامبرِ 2012 رژیم هیچ حضوری در این شهر ندارد (هرچند آتشبارهایی از توپخانه بهچشم میخورد). در ابتدا کمیتهی هماهنگی محلی[2] حکومت می کرد حکومت میکرد اما از بهارِ ۲۰۱۳، القاعده، شاخهی منطقهی شام و عراق (داعش) به تدریج حضورِ خود را افزایش داد.
یاسر توضیح داد آنها چگونه سراغب را بهدستگرفتند. در ابتدا تعدادِ کمی از آنان آمدند و مقدارِ زیادی دارو و موادِ غذایی با خود آوردند. آنها خوشبرخورد و بخشنده بودند. همچنین با خود پول آوردند که برای استخدامِ جنگجویانِ محلیِ گرسنه و تشنهی مهمات استفاده میکردند. بعد از آن نیروهای امدادی از راه رسیدند: لیبیاییها، الجزایریها، تعدادِ زیادی عراقی، تعدادی افغان و ترک، یک سفیدپوستِ بلژیکی و یک سفیدپوستِ آمریکایی.آنها برای ترساندنِ غارتگران کافی بودند و این امر باعث شد محبوبیتِ سازمان افزایش پیدا کند. اما در میِ 2013 آنها یک مرد را به خاطرِ تخطی از قانونِ اسلامیِ خانواده در میدانِ مرکزی شهر تازیانه زدند[3]. در ماهِ ژوئن کنترلِ کامل را در دست داشتند. نوشیدنِ الکل و سیگارکشیدن را قدغن کردند و خواندنِ نماز اجباری شد.
یاسر عضوی از تیمی مستقل بود که مجلاتی برای کودکان و بزرگسالان منتشرمیکردند که نشانهای از موفقیتِ تشکیلاتِ خودگردانِ انقلابی در شرایطِ دشوار بود. شعارِ«من حق دارم عقیدهام را بیان کنم» بر رویِ جلدِ نشریهی زیتون و زیتونا (Zeitoun wa Zeitouna) که برای کودکان بود نقش بست. او خود را وقفِ پیشرفتِ زندگی محلی و آموزشِ کودکان برای خواندن و نوشتن کرده بود و آنها را به نوشتنِ داستان و کشیدنِ نقاشی تشویق میکرد.
اما بهدستآوردنِ این هدفهای سادهی کوچک هم بسیار سخت است. داعش نشریهی چاپی را تعطیل کرد و یاسر را به خاطرِ گرفتنِ عکسِ زنان دستگیر کرد و موردِ ضربوشتم قرار داد (منظورِ آنها از زنان، دخترانِ 13 ساله در یکی از کارگاههای آموزشی بود).
داعش ساختهی اسد بود؟
داعش نباید به عنوانِ یک اپوزیسیونِ انقلابی درنظر گرفتهشود. این سازمان با بخشهایی از ارتشِ آزاد سوریه (FSA) و هم چنین گروههای کرد جنگیده و فرماندهانِ میانی اسلامیها و ارتش آزاد سوریهFSA را ترور کرده و فعالینِ انقلابی را ربوده است. آنها با ترساندنِ گروههای اقلیت و روزنامهنگاران در خدمتِ برنامهی رژیم هستند و در محاسباتِ افرادی مثل مثلِ رایان کروکر(سفیرِ سابقِ ایالاتِ متحده در سوریه) موثر بودهاند. او کسی بود که ( با کمبودِ اطلاعات یا کوتهبینی فراوان) گفت[4]: «ما نیاز داریم به شرایطی در آینده برسیم که شاملِ اسد هم باشد و این را در نظر بگیرید به همان اندازه که او (اسد) بد است، بدتر از آن هم وجود دارد.
در واقع بسیاری از سوریها معتقدند که داعش ساختهی اسد است یا حتا ساختهی اسد در همکاری با قدرتهای جهانی. آنها میپرسند که چرا ترکیه که عضوی از ناتو است رفتوآمد مرزی را برای نظامیانِ خارجی راحتکردهاست؟ چرا رژیم مدرسهها و مغازههای رغا( شهری که توسطِ داعش برای نصفِ سال گرفته شده بود) را بمباران کرد اما مقرِ معروفِ داعش را بمباران نکرد؟
اما هنگامی که غربیها دربارهی سوریه مینویسند انقلابِ سوریها برای گرفتنِ وطنشان است. در اوایلِ ژانویه یک حملهی نفسگیر توسطِ داعش برای زدودنِ حکومتهای کوچک در تمامِ مرزِ ترکیه انجام شد. جایی که عبور و مرورِ جنگجویان و اسلحه از آنجا انجام میشود. این حمله پاسخی بود به تظاهراتِ ضدِ داعش در شمال که توسطِ ارتشِ مجاهدین[5] و جبههی انقلابیِ سوریه رهبری شد، گروههایی که با ارتشِ آزاد سوریه همکاری میکنند. اما بعضی از جنگجویانِ ضدِ داعش ، اسلامیهایی از جبهه النصره[6] (Jabhat al-Nusra: که در ارتباط با القاعده هستند اما بانظم تر و هوشمندانهتر در ارتباط با مردم برخورد میکنند) و از آنها مهمتر جبهه ی اسلامی[7] هستند.
اتحادی از هفت جناحِ برجستهی اسلامی در پاییزِ گذشته بههمپیوستند و بهنظر میرسد منظمتر سازماندهی شدهاند و مطمئنن بهتر از ارتش آزاد سوریه(FSA) تاکنون مسلح و مجهز شدهاند. این نشانی ازآناست کهFSA ی سکولار بر طبقِ سیاستهای غرب شکل نگرفتهاست (در حالی که بعضی ژورنالیستها اصرار دارند که آنها را به عنوانِ گروهی که حمایتِ غرب را دارند معرفی کنند). محو شدنِ خطِ قرمزِ اوباما و دستِ بالا گرفتن او نسبت به پوتین در پروندهی سوریه بعد از حملهی گازِ سارین در۲آگوست، صفبندیِ مجددِ اسلامگراها و احتمالن بذل و بخششهای سعودی را سرعت بخشید.
محافظت از اقلیتها
تعدادی از انقلابیهای دموکرات با اکراه از جبهه حمایت میکنند چون میبینند احتمالن نیرویی است که میتواند ماشینِ جنگی اسد را عقب براند و امیدوارند موفقیتِ آنها گرو های افراطی را تضعیف کند[8]. آنها اشاره میکنند که رهبرانِ برجستهی جبههی اسلامی در اوایلِ انقلاب از زندانهای رژیم در سیدنایا آزاد شدهاند، در همانزمانکه فعالینِ سکولار شکار و کشته میشدند. آنها همچنین اشاره میکنند که اسلام یک شعارِ نبود که گروههای اقلیت بتوانند پشتِ آن بایستند، ایناست که سوریه به صورتِ یک کشور باقیماند.
احرار الشام، بزرگترین سازمان در جبهه، به استنادِ دیدهبانِ حقوقِ بشر در کشتارِ استانِ لاتاکیا در آگوستِ 2013 شرکتداشتند که تاکنون بزرگترین کشتارِ مستندِ غیرنظامیانِ علوی بودهاست. احرارالشام شرکت در آن را تکذیب کرد. رهبرِ جبههیاسلامی، ظهران اللوش، قول داد که از اقلیتها محافظت خواهدشد(که اشاره دارد به اینکه برابری بین شهروندان وجود ندارد) درحالیکه قسم خورد که دمشق را از نفوذِ شیعه خواهد زدود. بهعلاوه جبههی اسلامی میگوید این یک جنگ است نه برای دموکراسی، بلکه برای استقرارِ شریعت و در نتیجه حاکمیتِ مردم را از طریقِ انتخابات نفی می کند.
داعش بدتر از اسد؟
بسیاری در این واقعیت که سربازانِ پیادهی دستههای نظامی اکثرن انگیزهی ایدئولوژیک ندارند روزنهی امیدی میبینند اما به دلیلِ نیاز به نظم و اسلحه و حتا غذا برای این سربازان، نیروهای اسلامی میتوانند خیلی بهتر ازFSA آنها را تهیه کنند. در نگاهِ اول گیجکننده به نظر میرسد که جبههی احرارالشام و جبههی النصره دو کلیسا را در رغا از دستِ داعش آزاد کردند و پرچمهای سیاه را که از دیوارهای آن آویزان بود پایینکشیدند. به استنادِ فعالِ محلی، ابومایا:«به امیدِ خدا کلیساها دوباره بازسازی خواهند شد و توسطِ مسیحیها موردِ استفاده قرارخواهند گرفت.» اما علتِ ایناست که النصره در رغا توسطِ نیروهای پیشینِ ارتشِ آزادِ سوریه اداره می شود.
چیزِ دیگری که باید موردِ توجه قرارگیرد این موضوع است که در حالی حکومتِ اسلامی برای مخاطبِ غربی مساوی با سرکوب است، برای بعضی عربها معنیِ عدالت، نجابت و حاکمیتِ قانون میدهد. معنیِ آن می دهد که بهتر از زندگی ای است که تحتِ حاکمیتِ اسد داشتند. تعریفِ دقیق از اینکه حکومت چه معنایی میدهد موضوعی با اختلافهای شدید است که تنها با انتخابات حلوفصل میشود. در حالِ حاضر همهگی میدانند که دنیا برای نجاتِ سوریه نیامده است: سوریه باید خودش،خودش را نجات دهد. این مرحله شاملِ پایاندادن به داعش ومقابله با رژیم است. بعد از آن یا مردم در بسیاری از مناطقِ تحتِ کنترلِ رژیم به انقلابیون خوشآمد خواهندگفت یا نیروهای انقلابی در ایجادِ یک پروسهی معنیدارِ انقلابی شکست خواهندخورد. بیشترِ مردم در مناطقِ تحتِ کنترلِ رژیم از داعش هراس دارند. نه تنها اقلیتها (که شاملِ یکسومِ جمعیت میشوند) بلکه عربهای سنی نیز هراس دارند. حضورِ گروههای نظامیِ تندرو از لحاظِ استراتژیک شکستِ اسد را غیرممکن میکند. همانطور که به تازهگی دیدیم که وقتی دیرالعطیه آزاد شد، داعش با نیروهای آزادیبخش سررسید و با مسیحیها بدرفتاری کرد. در نتیجه تعدادی از مردم میخواهند که رژیم دوباره شهر را پسبگیرد.
هنگامیکه داعش برود، گروههای اسلامی باید نظم را افزایش دهند و در نتیجه هیچ آزاری به اقلیتها یا مخالفان نخواهد رسید. این بهحق است که یک حکومتِ اسلامی خواسته شود، اما باید این مساله روشن شود که به طورِ طبیعی این مردمِ سوریه هستند که باید دربارهی حکومت خود تصمیم بگیرند نه گروههای نظامی با اسلحه و یک نبردِ بزرگِ غیرِمنطقی. زیرا سوریه پیش از این نیز وجود داشته است.
انقلابِ سوریه ابتدا برعلیهِ اسد بود و حالا بر علیهِ داعش. دلایلِ زیادی است که باور داشته باشیم که مبارزه با ستمگران ادامه خواهد یافت.همه باید هوشیار باشیم.
[1] The Islamic State of Iraq and the Levant (الدولة الاسلامية في العراق والشام) or Islamic State of Iraq and Syria, abbreviated as ISIS or ISIL (acronym in Arabic: داعش, Dā’ish)
[2] http://www.lccsyria.org/en/
[3] https://www.youtube.com/watch?v=GT-xHZFBjmo
[4] http://www.nytimes.com/roomfordebate/2013/12/21/for-peace-in-syria-will-assad-have-to-stay/assad-is-the-least-worst-option-in-syria
[5] http://english.al-akhbar.com/node/18130
[6] http://www.aljazeera.com/category/organisation/jabhat-al-nusra