«ایران تریبونال» و اپوزیسیون خارج از کشور
«ایران تریبونال» و اپوزیسیون خارج از کشور
پروانه قاسمی – جابر کلیبی
http://www.djaber-ka-parvaneh-gh.com
«ایران تریبونال» (از این پس تریبونال) در تاریخِ ۱۸ تا ۲۲ ژوئن ۲۰۱۲ در شهرِ لندن کارِ خود را آغاز کرد و در تاریخِ ۲۵ تا ۲۷ اکتبر جلسههایِ بعدیِ خود را در شهرِ لاههی هلند برگزار نمود که نتیجه آن صدورِ یک «توصیهی» «موقت» بود که در زیر به آن خواهیم پرداخت. این دادگاه توسطِ برخی زندانیانِ سیاسیِ سابق، خانوادههایی از قتلِعامشدهگانِ دههی 60 و تعدادی فعالِ سیاسی «فرا خوانده» شده است و زیرِ نظرِ یک هیئتِ حقوقیِ ایرانی و خارجی(۱)اداره میشود.
پیش از ورود به بحث اما، باید اذعان کرد که در موردِ «ایران تریبونال» بیش از ارزش و اهمیتِ آن هیاهو به راه افتاده است. این رخداد نیز به راحتی میتوانست مانندِ اقداماتی از این قبیل که در شرایطِ کنونی با توجه به تضادها و تنشهایِ موجود که بیانِ بحرانِ عمومیِ نظامِ سرمایهداریِ جهانی است و نمونهها در این زمینه کم نیستند، بدون سر و صدا به سرانجامِ بیسرانجامِ خود برسد. تصور نمیکنم هیچ جریانِ سیاسیِ انقلابی، مخالفِ تشدیدِ بحران در جبههی ارتجاع و در این رابطه، افشایِ گوشههایی از ترور و سرکوبِ رژیم، هرچند سطحی و بیخاصیت از قبیلِ «توصیهیِ» آخرین جلسهیِ تریبونال در لاهه باشد. از این رو، برخورد به رخدادهایی از این قبیل اگر در چارچوبِ یک استراتژیِ انقلابیِ ضدِ سرمایهداری و علیهِ نظامِ جمهوریِ اسلامی انجام نگیرد، دفاع از رژیمِ اسلامی تلقی می شود. مسالهای که در موردِ برخی جریاناتِ سیاسیِ چپِ ایرانی و خارجی که در مقابلِ تهدیدهایِ نظامی، فشارهایِ اقتصادی و سیاسی، برنامهی هستهایِ رژیم و…، علیهِ جمهوریِ اسلامی به دفاع از این رژیمِ ضدِ مردمی پرداختهاند، صدق می کند. مشکلِ این جریانات تنها مشکلِ امروزِ آنها نیست، از همان اوانِ به قدرت رسیدنِ جمهوریِ اسلامی چنین انحرافاتی در بخشهایِ قابلِ توجهی از سازمانهای مدعیِ کمونیسم در ایران و کشورهایِ اروپایی وجود داشته که سعی میکنیم در زیر به عللِ آن بپردازیم.
اما دلیلِ پرداختن به تریبونال در این ابعادِ وسیع را ابتدا باید عکسالعملی در مقابلِ تبلیغاتِ سرسامآور و غلوآمیزی که مدافعانِ تریبونال برای جاانداختنِ آن در افکارِ عمومی برپا ساختند به حساب آورد. آنها از همان ابتدا، با دادنِ عنوانهایی چون «دادگاهِ مردمی»، «فراتر از تریبونالِ راسل»، «دستآوردِ بزرگِ جهانی» و شعارهایِ بیاساسی از این قبیل، سعی کردند با عرضهکردنِ تصویری غیرِ واقعی از تریبونال، آن را در افکارِ عمومیِ ایرانیان جا بیاندازند. سایتها، رادیوها، تلویزیونها و مصاحبهگرانِ رفرمیست و جریانات و افرادِ پنهانشده در پوششِ چپ و کمونیسم نیز که همواره به دنبالِ فرصتی برایِ افتادن به دنبالِ این یا آن جناحِ بورژوازی و وابستگان به قدرتهایِ امپریالیستی هستند، در خدمت این تبلیغات قرار گرفتند.
آخرین «تاکتیکِ» گردانندگانِ تریبونال تشکیلِ جلسهی آن در شهرِ لاهه است. انتخابِ شهرِ لاهه نیز بدونِ محاسبه نبود، زیرا لاهه محلِ «ديوانِ بينالمللی» است که به دعواهایِ بینِ کشورهایِ مختلف و نیز جرائمِ جنگی علیهِ بشریت رسیدگی میکند. آنها این شهر را از این لحاظ انتخاب کردند تا اینطور تداعی شود که گویا تریبونال نیز در ارتباط با «دادگاهِ لاهه» است و به این ترتیب «وجههی» آن در افکارِ عمومی بالا رود.
ما با چنین شیوههایِ تاکتیکیِ بسیار نازلِ مدافعانِ تریبونال از همان آغاز مواجه هستیم. این رفتار و کردارِ ناشیانهی مدافعانِ تریبونال درواقع دهنکجیِ آشکاری بود به شعور و شناختِ چپ از تاکتیکها و عوامفریبیهایِ دستگاههایِ امپریالیستی! در یک کلام، تبلیغاتِ بازاری و موضعگیریهایِ پر از ریا و تزویرِ مدافعانِ تریبونال که همواره چیزی برای پنهانکردن دارند، برایِ اپوزیسیونِ چپ که از ماهیتِ چنین اقداماتی آگاه است، یک دهنکجیِ واقعی بود و ناگزیر برخورد به تریبونال را در این وسعتِ بیسابقه دامن زد.
البته این به این معنا نیست که همهی کسان و جریاناتی که در مقابل تریبونال موضع گرفتند، درکی یکسان از این مساله داشته و لزوماً دارایِ موضعی انقلابی و ضدِ سرمایهداری در این رمینه میباشند. چه بسا رقابتها و اختلافهایِ درون گروهی میتواند انگیزهی برخی از مخالفان تریبونال باشد، ولی این همهی مساله نیست.
به هر رو، افشایِ سیاست و نشاندادنِ ماهیتِ واقعیِ گردانندهگانِ تریبونال باعث شد تا آنها نتوانند این دادگاه را به عنوانِ دادگاهی «مردمی» به اپوزیسیونِ چپ حُقنه کنند. هرچه زمان بیشتر میگذرد هویتِ ادارهکنندهگان و اهدافِ واقعیِ تریبونال و اینکه این صداها و تبلیغات توسط چه کسانی با کدام اهداف و در چه شرایطِ بینالمللی بلند شدهاند نیز روشنتر میشود. همهی اسناد و مدارکی که تاکنون دربارهی این تریبونال منتشر شده، بهویژه آخرین نتایج یا به زبانِ برگزارکنندهگانِ آن «توصیه»هایِ «موقتی»؟! که در شهرِ لاهه اعلام شد، به خوبی نشان میدهند که برخلافِ تبلیغاتِ سرسامآوری که در موردِ آن بهپا شد، این تریبونال تفاوتِ چندانی با مراجعی از قبیل حقوقِ بشر و کمیسیونهای بوروکراتیکِ دیگر که در واقع فاقدِ جنبهی اجرایی یا دقیقتر، نمایشیاند، ندارد. به این ترتیب تریبونال را میتوان در ردیفِ برنامههایی از قبیلِ تحریمهایِ اقتصادی، هیاهو بر سرِ برنامهی اتمیِ جمهوریِ اسلامی، تهدیدهایِ نظامی، بسیجِ جریاناتِ بورژوایی از قبیلِ سلطنتطلبان، مجاهدینِ خلق و جریاناتِ ناسیونالیستی و راست طیِ جلساتی در استکهلم، بروکسل، واشنگتن و …، قرار داد که هدفِ آنها تحتِ فشار قراردادنِ جمهوریِ اسلامی برایِ نفوذِ بیشترِ قدرتهای امپریالیستی در ایران است. تریبونال را باید در همین حد و نه بیشتر ارزیابی نمود. حتا ارزشِ سیاسی و حقوقیِ آن از افشاگری علیهِ جمهوریِ اسلامی که توسطِ ارگانهایِ حقوقیِ بینالمللی انجام میگیرد بهمراتب کمتر است. درحقیقت، پدیدههایی از قبیلِ تریبونال در شرایطی جریان مییابند که بحرانِ ساختاریِ نظامِ امپریالیستی تناقضات و تضادهایِ درونیِ آن را تشدید کرده و قدرتهایِ جهانی در تداومِ چنین وضعیتی بحرانی را با بحرانِ دیگری پاسخ میدهند. در این میان آنچه به جمهوریِ اسلامی، به عنوانِ عنصری از این نظام مربوط میشود این است که هر قدرتِ امپریالیستی میکوشد با شیوههایِ معینی منافعِ خود را در ایران حفظ و یا بسط دهد. اختلاف یا دقیقتر، رقابتِ میانِ امریکا و متحدانش در اروپا با چین و روسیه بر سرِ چگونگیِ برخورد با جمهوریِ اسلامی، بازتابِ این وضعیت است.
بنابراین در اینکه این تریبونال توسطِ افراد و جریاناتی هدایت میشود که در همسوییِ کامل با سیاستهایِ امپریالیستی قرار دارند دیگر نباید شک و تردیدی وجود داشته باشد. کسانی هم که در این زمینه، علیرغمِ این همه اسناد و مدارک و از این مهمتر تجربههایِ تلخِ تاریخی در این زمینه، هنوز خود را به بدفهمی میزنند و صریحاً از تریبونال به دفاع برمیخیزند، حسابِ دیگری باز کردهاند.
از این رو، تریبونال به خودیِ خود برایِ اپوزیسیونِ چپِ انقلابی فاقدِ اهمیت است، اما آنچه در این میان برایِ نیروهای انقلابی اهمیت دارد این است که روندِ تریبونال موجب گردید تا رفرمیسمِ پنهانشده در پشتِ ظاهرِ چپ و اتیکتِ کمونیستیِ برخی افراد و جریاناتِ سیاسی که در آن شرکت کردند و از آن به دفاع برخاستند بیش از پیش عریانتر به نمایش درآید. به این ترتیب رخدادِ تریبونال و بحثهای دامنزدهشده در اطرافِ آن، تجزیه در اپوزیسیونِ چپ را تسریع کرده است که نتیجهی آن صفبندیِ جدیدی در این طیف میباشد. این مطلب را در ادامه پی خواهیم گرفت، اما ابتدا ببینیم «دستآوردِ تاریخیِ»؟! تریبونال که اینهمه موردِ تحسینِ مدافعانِ آن قرارگرفته است، چیست؟
تریبونال در آخرین نشستِ خود، در شهر لاهه، در هلند «توصیه»میکند (جالب است که تریبونال بر خلافِ دادگاههایِ معمولی، حکم صادر نمیکند بلکه تنها «توصیه»میکند و تازه همین توصیه را هم بهطورِ «موقتی» اعلام مینماید؟!) :
”۱- جمهوریِ اسلامی بهعنوانِ مقامِ اوليه بزرگترين مسئوليت را در بررسیِ اين جنايت و محاکمهی عاملينِ اين جنايتها دارد.
۲- شورایِ حقوقِ بشرِ سازمانِ ملل يک کميسيونِ تحقيق بهعنوانِ گزارشگرِ ويژه برایِ بررسیِ اين جنايات ايجاد کند.
۳- سازمانِ همکاریِ اسلامی، دستور دهد تا يک کميسيونِ دائمی و مستقلی را ايجاد نمايد که به تعيينِ اين مواردِ نقضِ موضوعِ حقوقِ بشرِ اوليه پرداخته و به مطالعه و پژوهش حولِ آن بپردازد.
۴ – دولتها تعهداتِ خود تحتِ قوانينِ بينالمللی، از جمله ايجادِ حوزههایِ قضايی برایِ پيگيری و پاسخگويیِ قضايی مرتکبين فردی، به جرمِ جنايت عليهِ بشريت، را اجرا کنند.
۵- جامعهی مدنی بهطورِ کامل از يافتههایِ اين تريبونال حمايت کرده و آنرا دنبال کند.»(۲) (تأکیدها از ج .ک است)
۵- جامعهی مدنی بهطورِ کامل از يافتههایِ اين تريبونال حمايت کرده و آنرا دنبال کند.»(۲) (تأکیدها از ج .ک است)